نادر نینوایی – در حوالی خیابان دزاشیب و در نزدیکی خانهی جلال آلاحمد و سیمین دانشور، خانهی نیما یوشیج، پدر شعر نو فارسی، که به همت سازمان زیباسازی شهرداری تهران بازسازی شده، خودنمایی میکند.
دیوارهای آجری بنا و حوض بزرگ و زیبایی که در میانهی حیاط قرار دارد، روح شاعرانهای را در ذهن بیننده بیدار میسازد. درخت پرگل خانهی «پدر شعر نو» که سایهاش بر سطح آب حوض افتاده و گلبرگهایش بر آن نشسته، آدمی را به سفری در دل اشعار نیما میبرد؛ جایی که در «شاخ تلاجن» سایهها رنگ سیاهی میگیرند و سایهی درخت، چنانکه نیما گفته بود، «اندوهی برای دل خستگان» فراهم میکند.
از پنجرههای خانه میتوان منظرهی خیرهکنندهی درخت و حوض را دید؛ درختی که از روزگار حیات نیما تاکنون پابرجا مانده و تماشایش تجربهای از نگاه شاعر را برای بیننده زنده میکند.
در این گزارش به خانهی نیما یوشیج رفتیم تا با ثبت تصاویر و مرور تاریخچهی ساخت و فراز و فرودهای این خانه، نشان دهیم چگونه این یادگار ماندگار از خطر تخریب نجات یافته است.
بیتردید هر گوشهی این خانه آکنده از حس ناب اشعار و نوع نگاه نیما به زندگی و رفاقتش با جلال آلاحمد است؛ پیوندی که در بند بند آجرهای این بنای تاریخی نیز جاری است.

فراز و نشیبهای خانهی نیما
خانهی نیما یوشیج در سال ۱۳۲۸ ساخته شد. گفته میشود نیما به دلیل نزدیکی خانهی جلال آلاحمد، این ملک را خریداری کرد و طراحی آن را نیز با الهام از خانهی دوستش انجام داد.
به نقل از شراگیم یوشیج، پسر نیما، هزینهی ساخت خانه با وامی تأمین شد که همسر نیما، عالیه جهانگیر، از بانک ملی گرفته بود. نیما ده سال پایانی عمر خود را در همین خانه گذراند. روایت است که هنگام درگذشتش در سال ۱۳۳۸، همسرش جلال و سیمین را فراخواند تا بر بالین او حاضر شوند. عالیه جهانگیر نیز در سال ۱۳۴۳ در همین خانه چشم از جهان فروبست.
پس از آن، شراگیم که تصمیم به مهاجرت داشت، در سال ۱۳۴۵ خانه و همه وسایل پدری را فروخت و از ایران رفت. آن زمان هنوز شعر نیما چندان شناختهشده نبود.
خانه پس از آن چندین بار دستبهدست شد و حتی مدتی به قلیانسرا تبدیل شد. در مقطعی نیز مالک تصمیم به تخریب بنا و ساخت برج گرفت، اما با پیگیری همسایگان و فعالان میراث فرهنگی، تخریب متوقف شد.
در آبان ۱۳۹۶، با شکایت مالک و به بهانهی «نبود اسناد مالکیت نیما»، خانه از فهرست آثار ملی خارج شد؛ اما پس از استعلام رسمی از سازمان اسناد و تأیید تعلق ملک به نیما، در بهمن همان سال دوباره در فهرست آثار ملی ثبت شد.
در نهایت، شهرداری خانه را خرید و آن را به سازمان زیباسازی واگذار کرد تا عملیات مرمت آغاز شود. این سازمان با بازسازی دیوارهای تخریبشده، رنگآمیزی فضای داخلی و بازآفرینی نمای بیرونی، بنای تاریخی را احیا کرد.
گلایه از خالی بودن خانه
بسیاری از بازدیدکنندگان با مقایسهی خانهی نیما و خانهی جلال، از خالی بودن فضای داخلی گلایه دارند. با این حال، باید توجه داشت که در زمان فروش خانه، نیما هنوز به شهرت امروز نرسیده بود و پسرش نیز قصد مهاجرت داشت، بنابراین فروش وسایل در آن زمان امری طبیعی بود.
اکنون خانه بازسازی شده اما هنوز بهطور رسمی افتتاح نشده است. قرار است بر اساس عکسهای قدیمی، وسایل مشابه وسایل اصلی خریداری و در خانه چیده شود. در حال حاضر، مجسمههایی از نیما، جلال و سیمین در خانه قرار دارد و برخی از نامههای نیما نیز به نمایش درآمده است.
معماری و ویژگیهای بنا
خانهی نیما در کوچهای باریک و قدیمی در شمال تهران قرار دارد؛ کوچهای که با هوای مطبوع و سربالاییهای نوستالژیکش، یادآور تهران قدیم است.
معماری خانه از الگوی متداول دورهی پهلوی پیروی میکند. در ابتدا دیوارها سیمانی بودند که در مرمت اخیر به سبک آجری آن دوران بازسازی شدهاند.
خانه پنج اتاق دارد: چهار اتاق تودرتو و یک اتاق مستقل که گفته میشود محل کار نیما بوده است. ایوان ورودی با هشت ستون مدور بلند جلوهای خاص به بنا داده است. زیربنای ساختمان ۱۶۰ متر و مساحت کل زمین ۶۸۰ متر مربع است. سقف شیروانی و حیاطی با درختی کهنسال دارد که برگهایش بر سطح حوض میریزد — درختی که گویند نیما در شعری نیز از آن یاد کرده است.
در روزهای پس از نوروز ۱۴۰۱ مردم ماهیهای عید خود را در حوض انداخته و گلدانهایی به خانه اهدا کردهاند تا فضای حیاط شاعرانهتر شود. در بخش پشتی خانه نیز دالانی باریک به آبانبار کوچکی منتهی میشود.
در مجموع، معماری خانهی نیما، همچون خود شاعر، ساده و بیتکلف است؛ اما روح انسان را سرشار از حس و حال شعر میکند.