گرگ وال استریت
شاید در نگاه اول این فیلم به نظر عجیب را نتوانیم هضم کنیم و فکر کنیم یکی از آثار بلاک باستری هالیوود است که میخواهد مخاطب عامی را به سمت خود جذب کند.
و البته افرادی که با کارگردان این اثر یعنی مارتین اسکورسیزی بزرگ آشنایی دارند شاید کمی عجیب به آن نگاه کنند چون این مورد یکی از متفاوت ترین ساخته های مارتین اسکورسیزی بود.
گرگ وال استریت اثری در ژاثر زندگینامه، زندگی یکی از دلالان بزرگ بورس آمریکا یعنی جردن بلفورت را به تصویر می کشد و نشان می دهد که چگونه بلفورت از یک فرد عادی به شخصی مهم در وال استریت آمریکا تبدیل می شود.
گرگ وال استریت یکی از بهترین فیلم هایی است که شما میتوانید در زمینه موفقیت ببینید، البته شاید برخی با مدل پولدار شدن جردن بلفورت مشکل داشته باشند ولی این فیلم پر است از نکات آموزشی و فروش و رهبری، و البته ما در این نوشته می خواهیم از جنبه موفقیت و فروش به آن بپردازیم.
بازی فوق العاده لئوناردو دیکاپریو در نقش جردن بلفورت تحسین برانگیز است.
در فیلم ما جوانی را می بینیم که با اشتیاق زیاد به دنبال موفقیت است و وقتی به این فرد نگاه میکنید واقعا اشتیاق به موفقیت را از چهره او می خوانید.
این فیلم به ما نشان می دهد که اگر می خواهید موفق شوید حتما باید اشتیاق قوی داشته باشید یعنی به شدت برای چیزی که میخواهید بجنگید.
در قسمتی از فیلم بعد از اینکه جوردن به شهر کوچکی نقل مکان میکند و با یک عرضه کننده سهام محلوارد کار میشود و برای او کار می کند، و سهام هایی که آنها نمیتوانند بفروشند با اعتماد بنفس کامل و تکنیک های حرفه ای می فروشد. چون او واقعا به محصولش اعتماد داشت و محصول را به راحتی میفروخت و اینجا مشکل بسیار از ما را در کسب و کار نشان می دهد خیلی از ما اعتماد به نفس کافی برای معرفی محصول و خودمان نداریم و شاید برخی از ما با شور و حرارت از محصولمان تعریف نمی کنیم که واقعا مشتری راغب شود به خرید.
نحوه ارائه یک محصول، اهمیت آن را نشان می دهد. (استیو جابز)
در ذات جردن بلفورت رهبری نهفته بود و این فرد تلاش تمام و کمال خود را برای رهبری کردن بر افراد انجام میداد و این قسمت از فیلم موضوعی را برای ما مشخص می کند که برخی افراد ذاتا شماره یک و رهبر هستند و برخی میتوانند دستیاران خوبی باشند.
جردن بلفورت بشدت با زیردستان خود رسیدگی میکرد و به آنها پاداش های زیادی میداد و این باعث میشد آنها دلگرم تر از همیشه ادامه دهند زیرا او می دانست که کارمندان و همکارانش خط مقدم کسب و کار او هستند.
حالا این مورد را مقایسه کنید با برخی از بیزنس های ما که همکاران و کارمندان خود را سربار می بینند. و این نگاه باعث میشود که کارمند شما با دل و جان کار نکند.
یکی از خصوصیات جردن بلفورت که واقعا باید ما در کسب و کارمان یاد بگیریم صحبت کردن های همیشگی و انگیزه دادن های او به کارمندان خود است تا آنها با تمام توان شان کار کنند. نحوه صحبت کردن و سخنرانی، زبان بدن و همچنین نحوه ارتباط گیری و مذاکره او در فیلم بسیار عالی است و همه ما باید از این موراد یاد بگیریم.
بلفورت مانند یک رهبر واقعی عمل میکند یک رهبر که می داند باید چه کارهایی انجام دهد برای حفظ شرکت و همچنین برای حفظ کارکنان و انگیزه دادن به آنها، این کار یک رهبر است.
بلفورت یک فرد ریسک پذیر بود و برای پیشرفت و بیزنس خودش ریسک میکرد و البته از کارهای خلاف هم چشم پوشی نمیکرد و این شاید یکی از دلایلی است که ما بخواهیم بلفورت را نقد کنیم. که البته بلفورت آخر بخاطر کارهای خلاف بیش از حدش توسط پلیس دستگیر می شود و به زندان میرود و بعد از آزاد شدن دوباره به سراغ بیزنس جدیدی می رود.
این بار مربی فروش می شود یعنی دقیقا همان تخصصی که در آن استعداد دارد و انگار برای آن زاده شده است.
به نظرم بهترین سکانس فیلم دقیقا آخرین قسمت آن است که جردن بلفورت افسانه ای در سمینار فروش یک خودکار را به افراد می دهد و از آنها می خواهد خودکار را به او بفروشند و کسی انگار جواب درست را ندارد.
.
البته در خارج از فیلم شخصیت واقعی جردن بلفورت که پیج اینستاگرام هم دارد، برای خود زندگی جدیدی ساخته و یک مشاور فروش و همچنین کارگزار بورس آمریکاست و با آموزش های خود زندگی خیلی از افراد را تغییر داده است.
و نکته که میخواستم به آن اشاره کنم: ذهن ثروتمندی است که بلفورت دارد یعنی اگر تمام دارایی های او را بگیرید باز می تواند ثروت سازی کند و موفق شود.
و دقیقا در زندگی او این مورد پیش آمد، بعد از رفتن به زندان هیچ چیزی نداشت و توانست دوباره با دست خالی موفق شود و به همه ثابت کند که او توانایی پول درآوردن را از هر راهی دارد