یکی از ویژگیهای عجیب و غریب ذهن ما این است که در همه حال و زمان نمیتوانیم با یک کیفیت خوب و استاندارد فکر کنیم و بازدهی بهتری داشته باشیم، به عبارتی دیگر بازدهی سیستم فکر و مغزی انسان کاملا متغیر است. همه ما میدانیم پیشرفت رضایتبخش حاصل از زندگیمان به عملکرد فکری و ذهنی ما بستگی دارد ولی خیلی امید نداریم که بتوانیم روی کیفیت ذهن و تفکرمان موثر باشیم. زمانی که دچار انفعال و سکون در زندگی هستیم منتظریم تا معجزهی زمان کار خودش را بکند و تحولی شگفت در شرایط زندگیمان ایجاد کند. به تعبیر دیگر، تفکر خوب را هدیهایی از جانب نیروهای خارجی میبینیم که نمیتوانیم آن را کنترل یا هدایت کنیم.
ما میتوانیم یاد بگیریم چگونه عملکرد ذهنی خود را بهبود ببخشیم و با تمرین روزانه، ایجاد فرصت داشتن افکار موثر را در تمام مسیرهای زندیگیمان تقویت کنیم. در جوامع کنونی هرچقدر به داشتن تفکر موثر توجه بسیار میکنند ولی به راهکار پرورش و تقویت چنین تفکری زیاد پرداخته نشده. خوشبختانه سیستم تفکر انسان مانند یک عضلهایی در بدن است که هرچه برای ساخت آن بیشتر تمرین کنید این عضله ورزیدهتر و کارامدتر میشود.
در ادامه به معرفی چند راهکار برای خلاقیت فکری و بازدهی بیشتر میپردازیم
1- تفکر راهبردی
ما دیوانهوار به سمت اهداف زندگیمان حرکت میکنیم و تصمیمهای عجولانه برای اقدام آنها میگیریم، در صورتی که پس از گذشت زمانی در وضعیتی قرار داریم که احساس نارضایتی میکنیم. هر روز برای داشتن یک زندگی راحتتر سخت مشغول کار هستیم اما همچنان احساس خستگی و نارضایتی داریم. این احساسهای منفی و پیامدهای غمانگیزش، نتیجهی فقط زیاد اهمیت دادن به اجرا است. قبل از هر اقدامی عمیقا به این فکر نمیکنیم چرا باید این کار را انجام دهم، هدف من از انجام این کار چیست، آیا این کار باعث خشنودی و رضایت بیشتر من از زندگیام میشود. لازم است هرچند وقت یکبار این مدل سوالها را به طور کلی از خودمان بپرسیم و یادآور این موضوع شویم که آیا من در مسیر درست خودم هستم و اگر نیستم تغییر مثبتی در آن ایجاد کنم.
«ما باید شهامت این را داشته باشیم که تمرکز خود را از روی عمل برداریم و به راهبردها معطوف کنیم.»
تمرین ذهنی
آگاهانه بیاندیشید که وقت اکنون خود را چگونه میگذرانید، اگر بیشترین وقت خود را صرف کار میکنید لازم است زمان بیشتری را به راهبردها و «چرا»های عمیقتری اختصاص دهید. برای شروع روزانه تمرین کنید.
2- تفکر فزاینده
فراموش نکنید که ذهن انسان یک سیستم تناوبی است که با گذشت زمان، فکرها به سمتش میآیند، کمکم پخته میشوند و در نهایت به شکل یک ایده ظهور پیدا میکنند. بنابراین توقع نداشته باشید بهترین و پیچیدهترین تفکرات ناگهان در ذهن شما نقش ببندند. به طور کلی انسان قادر نیست در طولانی مدت به طور مداوم فکر کند، بلکه بعد از چند ساعت فعالیت ذهنی، نیاز است به آن استراحت داد. یک سطر نوشته شده توسط نویسنده ممکن است روزها طول کشیده باشد؛ فراموش نکنید که ایدههای ناب و بزرگ حاصل تلاش سخت و تفکرات طاقتفرسای روزها و شبهای طولانی است.
از تلاشهای خام ابتدایی خودتان ناامید نشوید، آرام آرام پخته میشوند. برای انجام هر کار فکری نسبتا پیچیدهای، نمیتوایند در آن واحد به تمام ایدههای مورد نیاز و کامل خود برسید، کاغذ و قلمی بردارید بهترین ایدهایی که الان در ذهنتان نقش بسته را یادداشت کنید و منتظر بمانید تا در زمان دیگر با زاویه نگاه دیگر و متمایزتر، ایده خود را یک پله جلو ببرید.
تمرین ذهنی
یک دفترچه یادداشت برای نوشتن تفکرات و ایدههای خود تهیه کنید. ذهن انسان قادر به ذخیره کردن و حفظ همه آنچه که برایمان با اهمیت دارد را دارا نیست. کاغذ همانند یک حافظه ثانویه است تا افکار پراکنده را گرد هم آورد.
3- تفکر پروانهوار
یکی دیگر از بازیهای منفی ذهن این است که هرچه افکارمان جالبتر و مرتبطتر باشد، بیشتر تمایل دارد از چنگ ما فرار کند. به عبارتی هرچقدر فکری برای ما مهمتر باشد، توانایی فرار کردن آن در ذهن ما بیشتر میشود زیرا این افکار مهم ماهیتی فرّار دارند. تصور کنید افکار ارزشمند و ایدههای شما موجوداتی بالدار هستند؛ افلاطون ذهن را به یک قفس بزرگ و ایدهها را به تعدادی پرنده تشبیه کرده که همواره در حال پروازند و از یک سو به سوی دیگر میپرند، مسئله اصلی به دام انداختن این پرندهها یا همان ایدههاست. باید صبورانه منتظر بمانید تا یک فکر و ایدهی ناب در حال پرواز را به تور آگاهی خود بیاندازید.
این ایدهها برای پیشرفت شما در زندگی بسیار حیاتی هستند در عین حال شما را دچار اضطراب شدید میکند. چون ایدههای جدید خواستار خارج شدن شما از محدوده امن، تعهدات و عادات فعلیتان است تا با یک بیگانگی روبهرو شوید. بهتر است بپذیرید که گاهی برای انتخاب یک ایده جدید، ممکن است مجبور شوید قید رابطهای را بزنید، شغلی را کنار بگذارید، از کسی عذر خواهی کنید یا عادتی را ترک کنید.
ذهن گاهی اوقات خوب فکر نمیکند مخصوصا زمانی که فکر کردن تنها کار مورد لازمش است. در این مواقع باید شرایطی را به وجود آورید که ذهن بتواند بازدهی بهتری داشته باشد. برای مثال، گاهی تنها به پیاده روی یا نشستن در یک کافه باز بروید، به مناظر و طبیعت اطراف خودتان با آگاهی و دقت نگاه کنید این کار به جذب آرامش در درونتان کمک میکند یا تنها به یک سفر طولانی، دور از هرگونه مزاحمتهای روزمره بروید. این کارها به بیشتر آزاد شدن ذهن کمک کرده و فضای ذهن را برای ورود ایدههای جدید باز میکند و آن وقت میبینید افکار جدیدتر و عمیقتری که مورد توجه شما نبودهاند، چگونه ظاهر میشوند. ذهن انسان یک سیستم عجیب و پیچیدهایی است، باب میل شما رفتار نمیکند و تمایل دارد شما را از ایدهها و فکرهای نابتان که ممکن است باعث نجات یا شکوفایی شما شود، دور نگه دارد.
4- تفکر فلسفی
اولین قدم برای فهمیدن خودمان و رسیدن به خودآگاهی، مراقبت و تحلیل افکاریست که در آگاهی ما جربان دارد. معروفترین و بهترین روش رسیدن به خودآگاهی مراقبه است که سعی بر آن است لحظه اکنون را از نگرانیها، آسیبها و هیجانات درونی خالی کند و دقیقا روی اکنون و حال تمرکز کند؛ این رویکرد برگرفته از سنت شرق است. رویکرد دیگری برگرفته از سنت غرب به نام مراقبهی فیلسوفانه نیز وجود دارد. در این نوع مراقبه به جای آن که خودتان را از هر احساس منفی دور کنید به بررسی هرچه دقیقتر و عمیقتر افکار و احساساتتان به منظور گرهگشایی آن میپردازید. یکی از ویژگیهای جالب ذهنی این است که فقط توانایی تشخیص درست تعداد محدودی از احساساتی را دارد که در خودش جریان دارد و بسیاری از واکنشهای رفتاری ما به خاطر آن تعداد احساسات پردازش نشده است. تفکر فیلسوفانه به غربال کردن این نوع احساسات و افکار گنگ شما کمک میکند.
این سه سوال اساسی را مرتب از خود بپرسید
برای چه چیزی نگران هستم؟
زندگی اگر به درستی احساس شود، متوجه میشوید در ظاهر آرامترین لحظات هم همواره اضطراب روبهرو شدن با انواع تهدیدها و تردیدها را دارید. چیزی که اضطرابهایتان را تقویت میکند خود آنها نیستند، نبود شناخت، تعبیر و تفسیر شما از موقعیت اضطرابزا است. لازم است صبورانه، موشکافانه و به تدریج این موقعیتها را شناسایی و رام کنید.
برای چه چیزی ناراحت هستم؟
در مراقبه فیلسوفانه شما ظاهر شجاعانه و بیاعتنای خود را دور میاندازید و اجازه میدهید غم و ناراحتیتان به طور طبیعی و کامل شکل بگیرد، تا حد زیادی به شما کمک میکند نمود آن را ببینید و بشناسید.
برای چه چیزی مشتاق و هیجان زده هستم؟
با موشکافی هیجانهای خودتان به نوع متفاوتی از بودن میرسید.
تمرین ذهنی
دربارهی هرآنچه که اضطراب دارید روی کاغذ بنویسید. هر مورد را با یک یا چند کلمه بیان کنید. آرامشی را که بلافاصله بعد از نوشتن به دست میآورید احساس کنید. بعد از باز کردن چمدان اضطرابتان از خود بپرسید: چه قدمهایی باید بردارم؟ چه زمانی باید چه اتفاقی بیافتد؟ دیگران باید چه کارهایی انجام دهند؟
احساساتتان را با جزئیات بیشتری شرح دهید. پیدا کنید به چه چیزی اشاره دارد؟
هدف این نیست تمام اضطراب و ناراحتیتان حل شود، هدف این است آنها را بهتر بشناسید و آرامش حاصل از درک و لمس آنها را بچشید.
منبع: مدرسه زندگی (آلن دو باتن)