••
Day 6 : Watch a Documentary !
••
چالشِ روز ششم دیدن یک مستند بود.
برای من دیدنِ مستند به دو نوع صورت میگیره.
یک. مشاهدهی مستندات و روایات جاری زندگی، پرسه در شهر و نگاه به تاریخ جاری و اونچه که باقی مونده از قبل و هزاران خاطرهای که با خودش داره، دیدن تکتک آجرها و خونههای دلبر اینشهر و حرف زدن باهاشون، تماشای آدمها و خیالبافی اینکه از کجا اومدن و الان به کجا میرن، گاهی هم حتی تماشای حرکت ماشینها و روایت ذهنی آدمهای داستان در حالِ حرکت.
دو . دیدن فیلمهای مستند چه داخلی و چه خارجی .
کلا تماشای تاریخ و فرهنگ جاری بهم احساس زندهبودن و تعلق میده.
امروز بهجای فیلم مستند، مابین جلسات و کار رفتم حوالی خیابان نوفل لوشاتو و تا دلتون بخواد نگاه کردم و نفس کشیدم. رسیدم تا پل حافظ و تموم اونروزهای گذشته از جلوی چشمم گذشت و سر خیابان رودسر دیدم که اوندرخت دلبر داره چه میکنه تو بارون.
اونبالا هم راه رفتم و عیش کردم با دیدن خونههای قدیمی. اونحوالی خونههای بسیاری هست که من تو ذهنم خیال میکنم که دارم توشون زندگی میکنم. یهساختمون دلبر سهطبقه هم هست که بهگمونم برای دوران پهلویه. قبلا میرزا حمید روش نقاشی کشیده بود و الان یهمدته سفیدش کردن. کانهو عروس اونمنطقه. اونجا تو خیالم فضای کارمه. دلبر، ناب، موندگار.
••
مستندهای مطلوب رو هم پیشتر در بابشون نوشتم و اگه خاطرتون باشه دو تا از بهترینهاش آتلان بودن و در جستجوی فریده.
اینجا هم کافه باکاراست، بالای خیابون ادوارد براون پر خاطره از دانشگاه و تو کوچهی رهنما.
••
تعریف شما از مستند چیه؟
چه مستندی دیدید که تو ذهنتون حک شده ؟
چه راههایی برای مشاهدهی روایت شهرها، انسانها و اشیا دارید؟