••
Day 22 . What matters Today ?
••
امروز حدودای ساعت ۴ طبقِ روالِ همیشه چک کردم که ببینم چالشِ اونروز چیه. دیدم نوشته: امروز موضوع چیه ؟پیش خودم فکر کردم چی بوده و دیدم واقعا هیچ! واقعا سبک و رها بودم.
••
عصر یکی از رفقا دایرکت داد که فکر کن یکی نداره که بره بوشهر یا مثلا رستوران و میگو و اینا .. گفتم اولا شنیدنش از تو عجیبه در مورد من و دو اینکه من سهم خودم در سفر و توریسم رو این میبینم که در حدِ خودم معرفی کنم و تشکر کنم. گفت نه منظورم اینه که نشون دادنِ شادی آدما و این روندِ مثلا سفر یا شادمانی ( نقل به مضمون ) برای بشریت مضره! راستش بهش گفتم که موافق نیستم باهات اما احترام میذارم به نظرت. در فاز گفتگو هم نبودم صادقانه در اونلحظه.
بعد از اون که رفتم ساحل ری شهر و دراز کشیدم
( با رعایت موازین البته ??♀️) دائم ذهنم درگیر اینموضوع بود. اینکه از مدتی پیش هم در مسالهی دیگهای با دوستان درموردش گپ زدم.
••
فرهنگ ما از یهجایی، یهمفهومی رو جا انداخت انگار که هر چه غمگینتر باشی و رنج بیشتری داشته باشی، متفکرتر و عمیقتر هستی و حتی اسمش رو گذاشت رنجِ مقدّس!
ازتون خواهش میکنم چند دقیقه صبر کنید و فکر کنید و بعد پاسخ بدید.
کیه که اینروزها مساله نداشته باشه؟ چه مالی و چه فکر و خیال و مسالهی بزرگ؟ ما چی از هم میدونیم؟ مگر جز اینه که شناختمون در اکثر موارد از همین فیلتر اینجاست که اونهم منِ نوعی انتخاب میکنم که کجای زندگیم رو نشون بدم. حالا حتی من که داعیهی اینرو دارم که در اینمدیا واقعا شفاف و صادق بودم، خیلی چیزها رو دلیلی براش ندیدم اینجا بگم. کی میدونه که آیا من مثلا چندماه ذخیره کردم یا مدیریت اقتصادی کردم برای سفر؟ کی خبر داره که مسائل سال پیشم چی بوده؟ یا چرا اومدم سفر؟
••
بیاید چند دقیقه فکر کنیم که چرا اینهمه مساله داریم با دیدن شادی دیگران؟ من اینچند روز رو تا تونستم با فکر و تصمیم و مدیریت اقتصادی برگزار کردم در حد خودم، اما با تمامِ وجود سعی کردم لذت ببرم، در لحظه باشم و شاد نفس بکشم. اینشادی رو هم یهجاهایی باهاتون تقسیم کردم.
••
روی صحبتم فقط با اون دوستم نبود در چالش امروز؛ از قضا که خوراک امشب رو فراهم کرد و ازش ممنونم. بیاین با خودمون صادق باشیم.
چرا قضاوت دیگران اینقدر برامون آسون شده؟
چرا در برابر شادی موضع میگیریم؟
چرا رنج رو مقدس میدونیم؟
من واقعا خوشحال میشم که در کامنتها با هم در این مورد گفتگو کنیم.