چرا اقتصاددانان در ایران بین خودشان هم توافق ندارند؟ چرا نظرات آنان برای افراد غیر متخصص قابل قبول نیست؟
چندی پیش در یک کانال تلگرامی یکی از همین اقتصاددانان مطلبی منتشر شد که در یک نظر افزایش تدریجی قیمت دلار را تا بهمن ماه آینده پیش بینی میکرد. در تماس با ایشان گفته شد که منظور آن نبوده و منظور منطقی نبودن سرمایه گذاری بر سکه بوده است، حال باید چگونه این مطلب را انتقال داد که بیان مطلب تخصصی در یک کانال غیر تخصصی چه اثرات سوئی بر جامعه عادی دارد؟
مجدد در همین کانال تلگرامی مطلبی منتشر شد که به قیمت پایین بنزین در ایران انتقاد داشت. جدا از این که زبان این کانال تلگرامی به شدت محاوره ای و از ادبیات علمی به دور است چطور میتوان به ایشان درک مطالب اقتصادی به همراه مطالب اجتماعی را فهماند؟
قیمت بنزین در ایران پایین است، بر هیچ کس پنهان نیست و این قیمت پایین باعث اسراف در مصرف بنزین، قاچاق بنزین و بسیار دیگر مسایل منفی به دنبال آن است. شاید بهتر است بگوییم همه این نکات را میدانند و بر کسی پوشیده نیست. اما سوال مهم آن است که راهکار چیست؟ به طور ضربتی و یا غیر ضربتی قیمت بنزین را افزایش دهیم؟ همین؟
از افزایش قیمت بنزین چه چیزی حاصل میشود؟ احتمالا جلوی قاچاق بنزین گرفته میشود اما اثرات آن در سطح اجتماع چیست؟ در تهران وسایل نقلیه عمومی جوابگو نیستند، بر اساس تراکم جمعیتی و دسترسی طراحی نشده اند، تمام مردم در صورت استفاده از دوچرخه در معرض تشدید اثرات آلودگی هوا هستند، تکلیف نیمی از مردم که زنان باشند با دوچرخهسواری معلوم نیست، ایستگاه های دوچرخه در سطح شهر در حد تفریح هستند و کارآیی حمل و نقل ندارند، تاکسی های اینترنتی منبع درآمد بسیاری از طبقه متوسط و پایین تر از متوسط هستند با افزایش قیمت بنزین از کار بیکار می شوند و....
تمام موارد فوق در یک نگاه سطحی دیده میشوند، اگر کسی علمی تر به قضیه نگاه کند شاید نکات بسیار بیشتری را خاطر نشان کند. اما از این حدیث مجمل حداقل این نتیجه را میتوان گرفت: نگاه اقتصادی جدای مسایل اجتماعی جوابگوی هیچ مشکلی نیست که بر مشکلات می افزاید.