ناهید حافظ
ناهید حافظ
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

زندگیت از کی شروع شد؟

زندگی تازه از 18-20 سالگی شروع میشه!

این جمله رو از سوگنگ (یوتیوبر ایرانی) شنیدم و هر موقع میاد تو ذهنم فکرمو درگیر میکنه. دیدی یموقع ها یاد یکارایی می افتی که در گذشته انجام دادی و بابتش پشیمونی؟ مدام با خودت میگی چقدر احمق بودم که اون کار رو انجام دادم، چه کار اشتباهی کردم که دنبال فلان علاقه ام نرفتم، چرا با همچین آدمی آشنا شدم؟ ای کاش اون روز اینو نمیگفتم و جملاتی مثل اینا که مطمعنم به روش های مختلف به خودمون گفتیم و خودمون رو بابت اشتباهاتمون سرزنش کردیم.

بنظرم زندگی هرکس از یه تایمی تازه شروع میشه. ممکنه قبل از 20 سالگی یا حتی از 30-40 سالگی یا بیشتر باشه.(البته بهتره یکم زودتر این اتفاق بیفته میدونی! تو زندگی فقط 1 جون داری...) برای من تقریبا از 20 سالگی بود. از همون لحظه ای که دیگه بابت هیچکدوم از کارایی که قبلا انجام دادم احساس پشیمونی نکردم! هرموقع ذهنم اومد باهام بازی کنه که فلان کار رو نباید می کردی، بقول خواهرم با خودم گفتم ببین.. تو اون لحظه، اون حرف، اون عمل، بهترین تصمیمی بود که میتونستی بگیری. زندگی Ctrl+z نداره که برگردی و تصمیمتو عوض کنی. میتونی تصمیم بعدی رو با دقت بیشتری بگیری و یا اشتباهت رو جبران کنی، اما خودت رو بابتش سرزنش نکن. کسی که داره اینو مینویسه هنوزم خودشو بخاطر بعضی کارها سرزنش می کنه :)) اما نکته مهمش اینجاست که وقتی یکم آروم شدی، بازی ذهنت رو برنامه های الان و آیندت تاثیر نزاره.

برای من یکی دیگه از نشونه های تغییر کردن زندگیم، بزرگ شدنم بود. تو بچگی وقتی از یچیزی ناراحت میشدیم میگفتن بزرگ میشی یادت میره! (هر وقت کسی اینو بهم میگفت دلم میخاست بگیرم بزنمش!) ولی خب... واقعا وقتی زمان میگذره، یا از ارزش موضوع کم میشه یا کلا یادمون میره. وقتی هنوز بزرگ نشدیم ممکنه تصمیماتمون، تفکرمون، طرز لباس پوشیدنمون، انتخابای زندگیمون و خیلی چیزای دیگه بر اساس افکار و عقاید خونواده یا دوستامون باشه. اما به شخصه از هر تصمیمی که از 20 سالگی به بعد گرفتم راضی ام. اگه راضی نباشم پشیمون هم نیستم. حتی اگه اون الان باعث ناراحتیم شده باشه مطمعنم که یه تجربه عالی بوده چون بارها این اتفاق برام افتاده. همونطور که وقتی میبینم چیزی در گذشته ناراحتم کرده فقط باعث شده قوی تر بشم و ازش درس بگیرم.

َبهرحال... طبیعیه که هنوزم گاهی اوقات همون شیوه قدیمی رو پیش بگیریم و خودمون رو بابت هرچیزی ناراحت کنیم. انسانیم و انسان جایز الخطاست! اما مهم اینه که بدونی برای رها شدن از دست تفکراتت و کسایی که مدام با حرفاشون روانت رو به هم میریزن چیکار کنی. مواردی که میگم تا الان خیلی بهم کمک کرده و امیدوارم به هرکسی که مثل من بوده کمک کنه:

  • از کاری که در گذشته انجام دادی پشیمون نباش.
  • اگه چیزی باعث ناراحتیت شد سعی کن ازش درس بگیری و بعنوان یه تجربه بهش نگاه کن.
  • از تموم شدن رابطه ات با کسی دنبال مقصر نباش، از رفتار خودت و طرف مقابلت درس بگیر.
  • هر مشکلی که تو زندگیت بهش برخوردی، بدون حداقل 1 نفر هست که مشکلش از تو بزرگتره. تو از پسش بر میای...
  • اگه موضوعی اون قدر آزارت داد که کنترل کردنش برات سخت بود، یه تایمی رو بهش اختصاص بده و بابتش ناراحت باش! آره ناراحت باش.. گریه کن.. با خودت و اطرافیانت قهر کن.. هرکاری لازمه رو (تا اونجایی که بهت آسیب نزنه) برای تخلیه اون حس انجام بده. اما بعد از اون تایمی که تعیین کردی، دیگه برگرد به زندگیت!
  • هیچ چیزی ارزش از بین بردن آرامشت رو نداره، چهره زیبات مهمتر از اینه که مدام اخم به روش بیاری یا گریه کنی و زندگی ساده تر از اونیه که بخوای انقدر سخت بگیری!

اینا راهکارای من برای داشتن آرامش بیشتر تو زندگیمه. ممکنه با من موافق باشین یا نباشین.

الان 21 سالمه! آره هنوزم اونقدرا بزرگ نشدم. اما تغییراتی که بوجود اومده رو با تمام وجود حس میکنم...



زندگیتغییرموفقیتآرامش
علاقه مند به عکاسی و تولیدمحتوا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید