گرچه تاریخ کلاهبرداری در بازارهای مالی تقریبا با قدمت خود بازارهای مالی برابری میکنه، اما کمتر کسی مثل چارلز پانزی در حرفهی شریف کلاهبرداری تا این حد محبوبیت و معروفیت کسب کرده و حتی سبکی از کلاهبرداری رو به نام خودش ثبت کرده! ایتالیایی جوانی که با ۲.۵ دلار وارد امریکا شد و ۴۲۰ هزار دلار (حدود ۴.۵ میلیون دلار امروزی) از هیچ تولید کرد! میگید که فقط با دستگاه چاپ اسکناس میشه این مبلغ رو از هیچ ساخت؟ خب بهتره بدونید که مغز پانزی دستگاه چاپ اسکناسش بود!
داستان پانزی مثل داستان همهی ما شروع شد! یک بچهی معمولی توی یک خانوادهی معمولی توی یک شهر معمولی بزرگ شد و در یک دانشگاه معمولی ثبت نام کرد و یک کار پارهوقت معمولی به عنوان ظرفشور رستوران پیدا کرد. بعد به طرز غیرمعمولی شروع به چاپیدن مشتریها کرد و لو رفت و اخراج شد، کلاسهای دانشگاه رو پیچوند و سر از مهمونیهای شبانه و کافهها و کلابها در آورد و دانشگاه رو هم رها کرد. خب گفتن نداره که آبروی خانوادهش رو به فنا داد و تصمیم گرفتن به یه جای خیلی دور بفرستنش که برای خودش راحت زندگی کنه ولی پا روی دم خانواده نذاره! و خب کجا دورتر از مونترال؟ پانزی جوان به همراه مقداری پول در جستجوی خوشبختی سوار کشتی قاره امریکا شد و به طرز شگفت انگیزی تمام پس انداز والدینش رو در همون کشتی قمارکرد و با ۲.۵ دلار وارد قاره امریکا شد. خوشبختانه با تمام بیفکریش، زبروزرنگ بود و در مونترال در یک بانک مهاجران ایتالیایی، به عنوان دستیار تحویلدار مشغول به کار شد. شغل خوب و بی دردسریه نه؟ معمولا اینجوریه ولی به شرطی که دستیار تحویلدار پانزی نباشه!
بانک برای پانزی مثل یه گلهی چاق و چله برای گرگ جوان بود و بستری فراهم شد تا استعدادهای شایانش شکوفا بشه. مدتی بعد از استخدام، چارلز متوجه شد که بانک مهاجران با بحرانهایی روبهرو هست و رو به ورشکستگی میره. بنابراین خودش دست به کارشد، دست چک یکی از سپردهگذاران که رئیس یک کمپانی بود رو پیدا کرد و در کمال زیبایی با جعل امضا یک چک چهارصد دلاری (چهارصددلار قدیم) دروجه خودش کشید. بههرحال کار اولش بود و با سوتیهایی که داده بود دستگیر و به سه سال زندان محکوم شد و به مادرش نوشت که در یک زندان کانادایی مشغول به کار شدم و نامهها رو به این آدرس بفرستید! بعد از گذروندن مدتی در زندان، آزاد شد، بلافاصله به صورت غیرقانونی به امریکا مهاجرت کرد و از اونجایی که ایتالیایی بود و شباهت ایرانی و ایتالییها معروفه، در طول سفر با خودش حساب کرد که قاچاقچی انسان چقد پول به جیب میزنه و خودش وارد اینکار شد.
اونجا هم بالاخره دستگیر شد و دوسال رو در زندان گذروند. در این دوره نامههای زیادی از ایتالیا دریافت میکرد و به مرور کوپن های پستی توجهش رو جلب کردند. این کوپنها جایگزین تمبر بودند و با وجود ارزش اعتباری یکسان در سراسر جهان، در ایتالیا با یک چهارم قیمت نسبت به آمریکا فروخته میشد. پانزی در امریکا از دوست و آشنا پول قرض میکرد و میفرستاد ایتالیا تا براش کوپن یک چهارم قیمت بخرند و بفرستند. بهعبارتی وارد فعالیت آربیتراژ شد.
کاروکاسبی قرض گرفتن و کوپن خریدن و چهاربرابر فروختن به قدری بالا گرفت که پانزی مغازه زد و کارمندهایی پول قرض بگیر استخدام کرد! کسب و کارش شده بود پول مردم رو گرفتن، وعدهی سرمایهگذاری و برداشت سود بالا دادن و با پول مشتریهای جدید سود مشتریهای قبلی رو پرداخت کردن! سه ماه بعد اون ۴۲۰ هزاردلار قدیم که قبلا صحبتش شد رو داشت و زندگی شاهانهای رو میگذروند: دیگه اونقدری پول از مردم گرفته بود که نیازی به خرید کوپن از ایتالیا نداشت، هرروز صدها نفر به شعبههای مختلف دفتر پانزی میرفتن و سپرده میگذاشتن و بیشترشون برای گرفتن تمایلی به برداشتن سود پولشون نداشتن و سود پولشون رو هم به امید سوددهی بیشتر دوباره سرمایهگذاری میکردن. ولی نکته این بود که اصلا سرمایهگذاری درکارنبود. پانزی فقط میتونست در لحظه، با پول مشتریان جدید سود مشتریان قدیم رو بده و با استفاده از این همه محبوبیت و ولولهای که بین مردم میافتاد مشتریان جدید با پول های جدید رو جذب کنه. اینجوری بگم که موجودی حساب پانزی در بانک بوستون به حدی بالا رفته بود که میتونست کل بانک رو اداره کنه. سرعت درآمد پانزی و قدرت و محبوبیتش به طرز چشمگیری افزایش پیدا میکرد. طوری که اگر جایی هم درگیری پیش میاومد و شکایتی ازش میشد بدون اینکه خودش زحمتی بکشه از سمت دادگاه تبرعه میشد! منطقی هم هست که کسی به صاحب یه کاخ تفریحی فول امکانات در ماساچوست و حسابهای با اعتبار مالی در لندن نتونه بگه بالای چشمش ابروست! این وضعیت رویایی با چنان مهارتی مدیریت میشد که با وجود زیرذرهبین بودن کسب و کار ساختگی پانزی، آب از آب تکون نمیخورد. تا اینکه سرو کله خبرنگار پیگیر یک روزنامهی اقتصادی به نام کلارنس بارون پیدا شد.
بارون مدتها درگیر مسالهی پانزی بود و پس از بررسی جزییات متوجه شد که شرکت با وجود سود بالایی که به سرمایه گذاران میده، سرمایهگذاری خاصی نکرده! و حتی سوتی بدتر این بود که از لحاظ منطقی اگر پانزی قرار بود سود همهی مشتریها رو بده باید ۱۶۰ میلیون کوپن پستی در کشور در جریان میبود که خب نبود!یعنی جمعا توی کل امریکا ۲۷ هزار کوپن پست وجود داشت! به این ترتیب نقشههای پانزی کلاهبردار نقش برآب شد.
پیشنهاد می کنیم بجای عضو شدن در کانالهای تلگرامی، تحلیلگران منتخب را در بخش پیامهای اپلیکیشن نمادبان دنبال کنید تا فقط تحلیلهای مربوط به نمادهای بورسی خودتان را ببینید. همچنین اگر سبدگردان هستید و یا نیاز دارید سبدهای مختلف تشکیل دهید نیز می توانید اپلیکیشن نمادبان را نصب نمایید. شما میتوانید برای یافتن پاسخ سواالات بورسی خود، سایر مقالات نمادبان را بخوانید.