داشتم زیر فشار کارها له می‌شدم!
هرچی بیشتر کار می‌کردم انگار کارها کش میومدن و بیشتر می‌شدن
هیچ‌کس نمیتونست بهم کمک کنه، آخه کارهای من مهم و سرنوشت‌ساز بودن و کوچکترین اشتباه می‌تونست همه چیز رو خراب کنه.
میزکار و دسکتاپ لپ‌تاپم شده بود مثل کمد آقای ووپی! درهم برهم و بهم‌ریخته.
روزی ۱۸ ساعت کار می‌کردم، شب‌ها بد می‌خوابیدم، صبح‌ها خواب می‌موندم و کلی از کارهام عقب بود. از همه چیز مهم‌تر اینقدر توی باتلاق فرو رفته بودم که فرصتی برای فکر کردن در مورد کارها و پیدا کردن راه چاره پیدا نمی‌کردم.
تصمیم گرفتم برای تمدد اعصاب و احیا کردن خودم به یک مسافرت کوتاه برم. چه مقصدی میتونه رویایی‌تر از رشت باشه؟ مناظر بکر و بی‌نظیر جاده و استان گیلان هر نگرانی رو از شما دور میکنه.
رودبار و منجیل رو که رد کردم و وارد محدوده سرسبز گیلان شدم، انگار یک یخچال سایدبای‌ساید از روی دوشم برداشته شد. توی فاصله ۴۰ کیلومتری رشت بودم، که یک لحظه پیش خودم فکر کردم، آیا واقعا راهی برای خلاصی دائمی از این مشکل وجود نداره؟
گفتم حتما راهی هست!
ماشین رو کنار جاده پارک کردم و با گوشی شروع به جستجو کردم.
چطور از شر این همه کار خلاص بشم؟
کمی که جستجو کردم به این نتیجه رسیدم که همه راه‌ها را تجربه کرده‌ام، به جز تفویض اختیار!
کسی نبود که بهش کارهامو بسپرم، کسی که بتونه از پس کارهای من بربیاد!
همیشه اینجور موقع‌ها با یک چرا؟ و چگونه؟ میشه به کلی راهکار رسید.
چرا باید بخشی از کارهام رو به دیگران بسپرم؟ چون دارم زیر کارها له می‌شم!، خوب دلیل قانع کننده‌ایه
چگونه بخشی از کارهام رو به دیگران بسپرم؟ اینو بلد نبودم و تو ۱۰ دقیقه توی اینترنت راهکارش رو پیدا کردم و تو چند ساعت با توجه به دلیل تونستم باهاش کنار بیام.
و به قول علی بندری شد آنچه شد!
اما چطور تفویض اختیار کنیم با ریسک پایین؟
گام اول اعتماد و انتخاب فرد مناسب است، کار سختی به نظر میرسه ولی کمی فکر کنیم یکی مناسب اونکار پیدا میشه
گام دوم توجیه کردن اون فرد در مورد کاره، اینکه دقیقا چه کاری به اون واگذار شده. باید دقیق و شفاف باشه
گام سوم، دادن اختیاره، خیلی مهمه که اون فرد اختیار لازم برای انجام دادن اون کار رو داشته باشه، اولش سخته ولی با اعتماد حل میشه
و گام نهایی که میتونه تضمین کننده درستی اینکار باشه، نظارت درست بر اساس معیارهای از پیش تعیین شده است، اینکه مشخص باشه بر اساس چه چیزی ارزیابی میشه
بعد از یک دوره کوتاه انتقالی، تفویض اختیار انجام میشه
هرچی در این چهارگام چیره‌دست‌تر بشیم راحت‌تر می‌شیم
نتیجه این کار همکارانی مسئولیت‌پذیر و خلاق و مدیرانی آزاد و متفکر خواهد بود
الان بعد از ۴ سال من بیکارترین فرد شرکت هستم و وقت کافی برای ارتباط با تیم و برنامه‌ریزی آینده دارم
انتخاب با خودمونه، تفویض اختیار کنیم یا بمیریم!
