چند روزی هست که از دوستان قدیمیم ناراحتم، آخه جدیدا تو دورهمیاشون من رو دعوت نمیکنن ?
خیلی داشتم به این موضوع فکر میکردم، که چه رفتار اشتباهی داشتم که ارتباطشون با من کم شده؟!
درسته، بخاطر مشغله کاری و زندگی متاهلی و البته شرایط بد اقتصادی خودم، کمتر میبینمشون، ولی خب کار بدی در حقشون نکردم. شایدم کردم ولی حواسم نبوده و الان یادم نمیاد....
خلاصه امروز خیلی داشتم بهشون فکر میکردم و تو خودم بودم که همکارم اومد بغلم کرد و گفت نرگس؛ چقدر من دوست دارم....?
من چشمام قلبی شد ?? واقعا به موقع بودم و واقعا نیاز داشتم بهش....
اینو نوشتم که فقط از تجربم بهتون بگم. اینکه چطور یک رفتار یا یک حرف ساده ما میتونه روی حال خوب و بد فرد دیگه ای تاثیر بذاره.
همکار من نمیدونست که من ناراحتم و حس بدی به خودم دارم ولی با همین حرکت ذهن منو از فکر های منفی خالی کرد.
امروز دیگه به اون موضوع بد فکر نکردم و مطمئن شدم که من آدم بدی نیستم وگرنه همکارم هم دوستم نداشت ?
خلاصه....باید چند وقت یک بار به آدمهای اطرافمون یادآوری کنیم که هستیم و دوستشون داریم، چون همین کار ساده باعث میشه انرژی مثبت بگیرن و افکار منفی از ذهنشون خارج بشه و در ضمن روزشون ساخته بشه!