این یک مزخرف تمام عیار است که "در لحظه زندگی کن" , این یک مزخرف تمام عیار است که "به گذشتهی آدمها کار نداشته باش" , ولی این دو مزخرف مد شده است چون آدم را از تلخی ها نجات میدهد و نجات انسان از تلخی یعنی نادیده گرفتن بخشی از زندگی. بخشی که با وجود نادیده گرفتن همچنان تاثیر گذار است و فقط این ماییم که در زمان نادیده گرفتن به عدم واقع بینی دچار میشویم و زمانی که واقعیت را نبینیم احتمالاً نمیتوانیم در قبال تاثیرش در اکنون و آینده واکنش مناسبی از خود نشان دهیم.
انسان یک موجود تاریخمند است , موجودی که با گذشتهاش ارتباط بلاانفصال دارد.
از طرف دیگر زندگی در لحظه اگر به معنای نادیده گرفتن گذشته و آینده باشد , با توجه به اینکه زمان در معنای عرفیاش به سه بخش گذشته , حال و آینده تقسیم میشود , یعنی دو قسمت از طول زمان را در نظر نگیریم.
بعضی روانشناسان با توسل به عرفای زرداندیش غربی و شرقی و دست آویز کردن چند مصرع از مولانا و خیام (به جرأت میتوان گفت از ادبیات فقط برخی ابیاتش را میدانند) مدام تکرار میکنند که به گذشتهی آدمها کاری نداشته باشید و در مقابل , خودشان برای تشخیص و درمان هر مشکل یا آسیب روانی _متاثر از فرویدیسم_ گذشتهی فرد را در نظر میگیرند و تا زمان جنینیاش را میکاوند که این یک تناقض عجیب است , تناقضی که اگر ناشی از ندانستن نباشد , ناشی از سیاست یک بام و دو هوای منافع لحظهای خود و مخاطبشان است.
این دو گزارهی; "در لحظه زندگی کن" و "به گذشتهی آدمها کار نداشته باش" در یک ویژگی مشترک اند: 'بیزمانی' که انسان را به آنچه اکنون هست و زمان را به یک بخشش یعنی اکنون تقلیل میدهد.
انسان بدون گذشته وجود ندارد و گذشته یعنی منشاء بسیاری از خصیصه های امروز که فراموش کردنش ویژگی تاریخمندی فرد را از بین میبرد.
همینطور زمانی که تنها به حال ختم شود نیز انسان را منفعلانه در قبال گذشته , آینده و پاسخگویی مصون میکند.
ما میتوانیم در لحظه زندگی نکنیم و به جایش در زمان زندگی کنیم و همچنان لحظهی حال را درک کنیم در حالی که هژمونی عرفان مآب و روانشناسی انگیزشی برای زندگی نکردن در لحظه تنها دو گزینهی ترسناک ارائه میکند: ماندن در گذشته یا توهم آینده.
ما میتوانیم به گذشتهی آدمها کار داشته باشیم و پاسخشان را بشنویم , از گذشتهشان آگاه باشیم و با توجه به آزادی ارادهمان گذشتهی ایشان را ببخشیم , نادیده بگیریم و یا مواخذه کنیم , و این یک حق فردی است. در این خصوص نیز هژمونی روانشناسی چنان ترسیم میکند که گویی اگر گذشتهی دیگران را کند و کاو کنیم گناهکار ماییم که طلب پاسخگویی کردهایم.
نهایتاً اینکه; انسان در گذشته ریشه دارد و زمان تنها لحظهی حال نیست , لذا با حذف گذشته از زمان و سرگذشت انسان تنها به توهمی غیرواقع بینانه و آسیبزا دچار شدهایم.
#ناصر_تهمک ?