نشریهٔ رایانش
خواندن ۴ دقیقه·۵ روز پیش

ذی‌نفع سوم آموزش

سید علیرضا هاشمی − ۹۷ کارشناسی

مدت زمان خواندن متن به دقیقه: ۴ دقیقه

چرا بعضی از دانشگاه‌های دنیا بی‌در و پیکرند؟

تا مدتی معنی کلمه‌ی «campus» را نمی‌دانستم؛ فکر می‌کردم از کمپ‌زدن در کوه و طبیعت و دشت می‌آید! وقتی دفعات بیشتری با این کلمه رو‌به‌رو شدم، فهمیدم که معنی آن همان «پردیس» یا «محوطه‌ی دانشگاه» است. این کلمه وقتی برایم جذاب‌تر شد که فهمیدم campus یا همان پردیس در بعضی از دانشگاه‌های معروف دنیا، بی‌دروپیکر است! البته نه به این غلظت؛ ولی احتمالا این‌طور مثل ما، دربِ انرژی یا حراست یا دستگاه کارت‌خوان و ..… ندارند که عبور و مرور افراد را کنترل کنند.

وقتی از چرایی بی‌دروپیکری پرسیدم، یکی از دلایلی که شنیدم، این بود که مسئولین دانشگاه دوست دارند دانشجویان با مردم کوچه و بازار و کفِ شهر برخورد داشته باشند و آن‌ها را از نزدیک ببینند. باز برایم سوال شد که چرا مسئولین دانشگاه دوست دارند دانشجویان دانشگاه با مردم کف شهر برخورد داشته باشند؟ خب دانشجو دانشگاهش را بیاید، درسش را خوب بخواند و برود خانه‌شان.

چرا حتما باید در campus دانشگاه با مردم کف شهر برخورد داشته باشد؟

در دانشکده چند باری دستیار آموزشی (یا همان TA) شده‌‌ام. TA بودن، حسی از معلمی را می‌دهد و معلمی تجربه‌ی جالبی است. برای من، فکر کردن به چگونگیِ یاد گرفتن آدم‌ها جالب است. در درس‌های دانشکده، با کامپیوتر و صفر و یک رو‌به‌رو هستیم، ولی در TA شدن، با یک سیستم پیچیده به نام انسان رو‌به‌روییم که هم به‌اندازه‌ی کامپیوتر (چه‌بسا بیشتر!) قدرت محاسبه دارد، هم به‌اندازه‌ی یک برگ گل می‌تواند لطیف و دارای احساسات باشد. به‌نظرم علم آموزش که ذره‌ای از آن را در TA بودن لمس می‌کنیم، می‌تواند حتی پیچیده‌تر از علم کامپیوتر باشد!

در همین گیرودار TA بودن، به یک مسئله‌ی نظریه‌بازی‌طورانه برخورد کردم:
فرض کنید در یک درس، استاد تنبلی داریم که خوب درس نمی‌دهد و آموزش بی‌کیفیتی ارائه می‌کند. این استاد برای این که صدای دانشجویان از بی‌کیفیتی آموزش درنیاید، در پایان درس، نمودار می‌زند تا میانگین نمرات دانشجویان بالا بیاید. از سمت دیگر، دانشجویان می‌بینند میانگین نمرات درس‌های این استاد بالاست و کمتر دانشجویی وجود دارد که از نمره‌ی بالا بدش بیاید، پس به کم‌کیفیتی آموزش استاد اعتراض خاصی نمی‌کنند. اگر هم دانشجویان اعتراض کنند، ممکن است استاد با آن‌ها لج کند و نمره‌شان را پایین دهد.

انگار استاد و دانشجو در یک تعادل گیر افتاده‌اند که برای هیچ‌کدامشان حرکت بهتری وجود ندارد. به‌عبارت دیگر، نه استاد و نه دانشجو دوست ندارند که وضعیت فعلی را تغییر دهند؛ چرا که با هر تغییر سودشان کم‌تر می‌شود.

به‌نظرتان در این تعادل چه‌باید کرد؟ بودنِ استاد و دانشجو در این تعادل به‌ضرر چه کسی است؟ هم دانشجو و هم استاد از بودن در این تعادل خوشحالند، پس چرا باید این تعادل را (که از بیرون به‌نظر نامطلوب است) برهم زد؟

پاسخی که برای سوال بالا پیدا کرده‌ام، به همان بحث بی‌دروپیکری پردیس دانشگاه‌ها برمی‌گردد. بگذارید اول کلمه‌ی «ذی‌نفع» را بیشتر توضیح دهم که یک کلمه‌ی عربی به‌معنی «شخص دارای سود» است. انگلیسی‌اش می‌شود «stakeholder» که در درس‌های نرم‌افزاری بیشتر به گوش می‌خورد. برای مثال در همان مورد تدریس استاد به دانشجو، هم استاد و هم دانشجو ذی‌نفع ماجرا هستند؛ نفع استاد از آموزش این است که حقوق می‌گیرد یا برایش تدریس در شریف سابقه‌ی خوبی حساب می‌شود. نفع دانشجو هم این است که درس را یاد می‌گیرد و می‌تواند نمره‌ی خوبی بگیرد تا معدلش بهتر شود.

اگر بخواهم به‌طور خلاصه جوابی را که برای سوال بخش قبل (همان تعادل نامطلوب استاد و دانشجو) پیدا کرده‌ام، بگویم، این‌طور است: در آموزشی که استاد به دانشجو می‌دهد، ذی‌نفع سومی وجود دارد که دیده نمی‌شود؛ یعنی سر کلاس، جز استاد و دانشجو، یک ذی‌نفع سوم هم وجود دارد به نام مردم کفِ شهر!

اگر به علت تاسیس دانشگاه‌ها فکر کنیم، می‌بینیم که «تربیت نیروی انسانی متخصص مورد نیاز یک کشور» از اهداف تاسیس دانشگاه‌ها بوده؛ یعنی به‌صورت کلی یکی از نتایج تدریس استاد به دانشجو همین است که این دانشجو بعداً بیاید و به مردم آن کشور نفعی برساند. با این حساب می‌توان گفت یکی از علت‌های بی‌در‌و‌پیکر بودن campus برخی از دانشگاه‌های معروف دنیا، این است که هم استادان و هم دانشجویان، روزانه ذی‌نفع سوم آموزش (که همان مردم کف شهر هستند) را ببینند، با آن‌ها تعامل کنند و در گیرودار تحصیل و نمره و ددلاین و ..… آن‌ها را فراموش نکنند.

در بحث تعادل نامطلوب بین استاد تنبل و دانشجو هم، واضح است که این تعادل به‌نفع مردم نیست؛ چرا که این آموزش کم‌کیفیت، دانشجوی توانمندی را که سودش به همان مردم می‌رسد، تربیت نمی‌کند.

نشریهٔ دانشکدهٔ کامپیوتر دانشگاه صنعتی شریف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید