ویرگول
ورودثبت نام
نقطه.
نقطه.
خواندن ۶ دقیقه·۳ سال پیش

ایدزِ فرهنگی

اخیرا گروهی از دانشمندان دانشگاه هاروارد نشان داده‌اند حضور در اجتماعات تا سقف ۵۰00 نفر، نه تنها تاثیری در انتقال ویروس کووید-19 ندارد بلکه در مواردی شاهد نقش مثبت این تجمعات در ارتقای سلامت گروه آزمایش بوده‌اند. این مطلب شاید در نگاه اول، کمی عجیب به نظر برسد ولی واقعیت این است که بسیاری از ما آن را به راحتی می‌پذیریم (قبل از اینکه بگویم آن را از خود ساخته‌ام!). چراکه پشتوانه‌ای دارد به محکمی دانشمندان هاروارد!

در روز اول آوریل سال ۱۹۷۶ ستاره شناس معروفی با نام پاتریک مور در مصاحبه با رادیوی سراسری بی بی سی گفت که به علت قرار گرفتن دو سیاره منظومه شمسی در یک نقطه از مدار، ‌ جاذبه زمین نیز تحت تاثیر آن قرار میگیرد به گونه‌ای که هر کس راس ساعت 9:47 دقیقه بالا بپرد، یک حالت خاص معلق بودن را تجربه می‌کند. خیلی‌ها بعد از آن ساعت به برنامه زنگ زدند و نه تنها از نادرست بودن این خبر گلایه نکردند، بلکه تجربه کردن احساس تعلیق در هوا را تایید هم کردند!¹

امروزه هرچه را مایل باشید بگویید، اگر با این جمله آغاز کنید که «تحقیقات نشان می‌دهد...» یا «دانشمندان می‌گویند...» احتمالا با هیچ نظر مخالفی رو به رو نخواهید شد. این اتفاق به قول نیل پستمن نویسنده کتاب تکنوپولی، نشانه یک بیماری به نام «ایدز فرهنگی» و درعین حال ریشه‌ی بیماری دیگری است که بعدا به آن می‌پردازیم. منظور نیل پستمن از ایدز فرهنگی که امروزه و در عصر تکنوپولی (از قرن نوزدهم که به عقیده پستمن، عصر انحصار تکنولوژی آغاز شد) گرفتار آن هستیم، از دست رفتن سیستم ایمنی و قدرت دفاعی جامعه انسانی در برابر تهاجم ویروسی است به نام سیل اطلاعات.

سیلی که شروعش با نم نم باران چاپ کاغذی بود. پنجاه سال پس از اختراع ماشین چاپ گوتنبرگ در قرن 16، بیش از 8 میلیون کتاب به طبع رسید که همگی حاوی اطلاعاتی بودند که تا قبل از آن، از دسترس انسان‌های بی‌شماری به دور بود.

رویداد مهم بعدی اختراع تلگراف بود، که عنصر مکان را به عنوان حصارها و مرزهاي حرکت اطلاعات از ميان برداشت و براي اولين بار وابستگي آن را از وسايل حمل و نقل و سرعت آنها قطع کرد. بعد از آن، سه انقلاب مهم دیگر یعنی اختراع فتوگرافی (انقلاب گرافیک)، عصر فرستنده‌ها و تکنولوژی کامپیوتر هر کدام اشکال جديدي از اطلاعات را به دنبال خود داشتند؛ با يک خصوصيت و هدف کاملاً مشترک: اطلاعات و باز هم اطلاعات، هرچه بيشتر و هرچه سريع‌تر.

در این بین نظام‌های کنترلی برای مدیریت این جریان اطلاعات شکل گرفتند. پستمن برای مثال به شکل‌گيري و ايجاد مدارس جديد در قرن هفدهم اشاره می‌کند که کوششي بود براي مهار کردن و کنترل جريان اطلاعات و ایجاد ترتيب و تسلسلي منطقي برای آنها. ولی چنانکه گفتیم، درنهایت در نظام تکنوپولی با وجود همه این تلاش و کوشش‌ها باز هم سیل اطلاعات، به پیش رفت و قاره‌ها را درنوردید.

در سال 2014، براساس اینکه هر دوسال اندازه داده‌های جهان حدودا دو برابر می‌شود، پیشبینی می‌شد تا سال 2020 این مقدار به 44 زتابایت (هر زتابایت معادل 1000میلیارد گیگابایت است) برسد. اگر این مقدار داده را روی حافظه 128 گیگابایتی تبلت‌های ipad air بریزیم و تبلت‌ها را روی هم قرار دهیم، 6.6 برابر فاصله زمین تا ماه می‌شود.² جالب‌تر اینکه مقدار واقعی اطلاعات جهان در سال گذشته(2020) از آنچه در 2014 پیش‌بینی می‌کردیم بیشتر بود و به بیش از 64 زتابایت رسید.³

اما آیا صرف اضافه شدن اطلاعات سودمند است؟ برای برطرف شدن مشکلاتی مثل فقر، سستی بنیان خانواده و بحران هویت، به چند زتابایت اطلاعات دیگر نیاز داریم؟ این قطار سریع السیر اطلاعات به چه مقصد و با چه هدفی به پیش می‌رود؟ مشکلی که نیل پستمن با این قطار دارد، دقیقا همین نبودن ریل برای نیل به یک هدف و مفهوم است. اطلاعات بسیار خطرناکند اگر جایگاهی معین برای آنها وجود نداشته باشد. اگر طرح و نقشه جامعی نباشد که آنها جزئی از آن نقشه جامع باشند و بالاخره اگر هدف و مفهوم و معنایی مافوق همه اینها نباشد که آنها را در خدمت خود قرار دهد و به استخدام خود درآورد و اگر اطلاعات به صورت معلق بین زمین و ماه شناور باشند!

امروزه خود اطلاعات بیشتر، هدف است. اساتید با تعداد مقالات و کتابهایشان، شرکت‌های بزرگ با حجم کلان داده‌هایی که دراختیار دارند، انسانها با داده‌هایی که هرروز تولید یا به اشتراک می‌گذارند، حتی آثار باستانی با اطلاعاتی که از گذشته دراختیار ما قرار می‌دهند و طبیعت با اطلاعاتی که از نحوه کارکردش می‌توان از آن استخراج کرد، سنجیده می‌شوند. در این میان گویا برنده کسی است که در مسابقات تلویزیونی، بتواند سوالات عمومی بی‌ربط بیشتری را پاسخ دهد و اطلاعات خود را بیشتر به نمایش بگذارد. ما عمر خود را صرف کسب معلومات بیشتر می‌کنیم تا بتوانیم معلومات بیشتری تولید کنیم و به کوه اطلاعاتی موجود، سنگی هرچند کوچک بیافزاییم. درنهایت انفجار این کوه آتشفشان، باعث شده ما کمتر مطلع باشیم و بیشتر معطل اطراف، کمتر متمرکز باشیم و بیشتر معلق اکناف!

برای برطرف شدن مشکلاتی مثل فقر، سستی بنیان خانواده و بحران هویت، به چند زتابایت اطلاعات دیگر نیاز داریم؟

اما بیماری خطرناکی که پستمن آن را نتیجه‌ی این عطش افراطی به ازدیاد اطلاعات و اعتماد بیش از حد به آن می‌داند چیست؟ منشا تولید و انتشار این چنینی اطلاعات چه بود و به چه چیز منجر شد؟ تا قبل از قرن هفدهم، مبانی باورها و اعتقادات دینی، سیستمی را تشکیل می‌دادند که جامع الاطراف و هماهنگ و برخوردار از نظمی بود که جای هرچیز را مشخص می‌کرد. این سیستم که تکنولوژی جامعه ذیل آن تعریف می‌شد، باعث می‌شد زندگی انسانها در جهانی باشد عاری از حوادث و وقایع تصادفی که در پس هر جریان طبیعی یا اجتماعی، معنا، مفهوم و هدفی قرار دارد. با پا گذاشتن به عصر تکنوپولی، این نظام اخلاقی و انسجام فکری از هم پاشیده شد. اکنون جواب تمام سوالات نه در چنگال دین و سنت، که در دستان توانای ماشین علم و تکنولوژی جای داشت. ماشینی که سوخت لازم آن اطلاعات بود و اطلاعات. تکنولوژی درحالی بر فرهنگ تسلط پیدا کرد که داعیه دار خاتمه دادن به جهل و خرافات و آلام بشری بود و دراین مسیر، به توفیقاتی شگرف در بهبود جنبه‌های مختلفی از زندگی و ارتقای سطح رفاه عمومی دست یافت که همگی از طریق کسب معلومات جدید و تولید و ارائه انبوه اطلاعات میسر و ممکن گشت. البته به بهای اینکه در قلمرو تکنوپولی، هیچ کس از قدرت درک متکی به مبانی اعتقادی شخصی و نیز هدفیابی و معنی بخشی به زندگی خویش برخوردار نیست و از هرگونه نظم و انسجام فرهنگی بی‌بهره است.

انسان امروزی به اندازه انسان قرون وسطی ساده لوح است. آن زمان به مذهب اعتقاد خلل ناپذیر داشت و امروز به علم و فن. از نظر پستمن جهانی که امروز در آن زندگی می‌کنیم حالتی پیدا کرده است که از درک آن عاجز هستیم. هر آنچه را که می‌شنویم باور می‌کنیم زیرا دلیلی برای رد آن نداریم. تکنوپولی تمام معیارهای ما را برای سنجش اهمیت و بررسی صحت و سقم شنیده‌ها از ما گرفته است. آنقدر با بی‌نظمی مواجه شده‌ایم که هر اتفاقی را محتمل می‌دانیم و پذیرای هرگونه اطلاعاتی در این سیل شناور داده هستیم. رفتارهای ما بر این باور است که اطلاعات دوست و یاور ماست و معتقدیم که کمی و فقدان اطلاعات، فرهنگ‌ها را دچار خسارت‌های سهمگین می‌سازد. امری که بدون تردید مصداق دارد و عاری از صحت نیست. اما امروز رفته رفته در می‌یابیم که انبوهی و سرشاری اطلاعات نیز می‌تواند فرهنگ را دستخوش خسارات سهمگین سازد...⁴



پی‌نوشت‌ها:

1. https://www.bbc.com/persian/arts/2012/06/120606_l44_moon_pepsi_hoax

2. yun.ir/wxelm1

3. yun.ir/jfb3gd

4. برای نوشتن این مطلب از کتاب تکنوپولی نوشته نیل پستمن و با ترجمه صادق طباطبایی استفاده شده است.


تکنولوژیتکنوپولینیل پستمنفلسفهفناوری
نشریه نقطه، دوماهنامه علم و فناوری
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید