یه مدیرمحصول خوب هدایت بخش و عامل هارمونی و انسجام است.
وقتی، محصول خوب داشته باشی با یه قیمت گذاری و بازاریابی درست، دیگه باید گفت که کبکت خروس میخونه. هرجا بری میتونی پز بدی. از تولید محصول تو کارخونه تا تبلیغات تلویزیونی که پخش میشه.
مدیرمحصول اول چاه میکنه و بعد منار میدوزده. یعنی رویکردش برنامه ریزی محوره ، دور اندیشی و آینده نگری داره. ، رودمپ تدوین میکنه، روند فروش و نصب و خرابی محصول را چک و کنترل میکنه. مهمترین ویژه گی یه مدیرمحصول، خصوصیت برنامه ریز بودن اونه. برنامه ریزی برای حداقل سه سال آینده. به زبان بازاریابی، مدیرمحصول رودمپ تهیه میکنه و یا از سایر بخش ها و دپارتمان ها میخواد که براساس چشم انداز های مطرح شده پلن و رودمپ خودشون را ارایه بدن
مدیرمحصول سردی و گرمی کار وکسب را چشیده است. هم رشد و رونق شرکت را دیده و هم افول و شرایط بد شرکت را. یعنی با حس و حال خوب و بد شرکته درگیره. خیلی ها تو شرکت ها، فقط کارمند هستند و زیاد درگیر با شرایط افول و رونق شرکت نیستند، اما برای یه مدیر محصول شرایط متفاوته، درسته که اون هم کارمنده، اما به علت شرح وظایف خاصی که داره حس و حال متفاوتی داره و نمیتونه رفتارهاش رنگ خاکستری و بی تفاوتی بگیره. همیشه توصیه به همدلی و با هم بودن در هر شرایط داره
خوب شرایط حاکم بر کارش اقتضا میکنه که پل ارتباطی باشه. منبع خبر باشه. با اغلب آدم ها ارتباط داشه باشه و بهشون خط و حس بده. برای مدیر محصول، شرکت یه چرخه ارتباطی 360 درجه است. یه دایره که خودش مرکز این دایره ایستاده. یه جورایی نقش هافبک تیم فوتبال را بازی میکنه. باید بتونه بازی گردانی کنه. توپ پخش کنه به نحوی که با کمترین هزینه و زمان تبدیل به گل بشه. مدیر محصول باید تو سازمان بتونه به دفعات پاس گل بده. خلاصه باید مادر تصمیم های خوب باشه. تصمیم ساز باشه.
چالش گره، با همه درگیر میشه چون نتیجه گراست. با تولید، کیفیت، تحقیق و توسعه، فروش ، خدمات پس از فروش
مدیر محصول قلق شناس است. میدونه با هر مدیری در سازمان چطور رفتار کنه. اصلا، مهمترین هنر مدیرمحصول، هنر ارتباط برقرار کردن اثربخشه. اینکه بتونی و بدونی که چطور شان و شئون مدیرمحصولی را حفظ کنی، برنامه ها و ایده های خودت را پیش ببری، امیتاز بگیری و در آخر سرت بالا باشه. مدیرمحصول اهل چالشه اما از راه خودش. مدیرمحصول میدونه که چطور با احترام و صمیمیت حرف خودش را به کرسی بشونه و از طرف دیگه مدیرهای ارشد سازمان را خوشحال نگه داره
مدیرمحصول خوب آینده نگره، فقط جلوی پاش را نگاه نمیکنه. پیشرو است اما یکه تاز نیست.
یه محصول خوب و شیرده بهتر از ده تا محصول کم فروش و مشکل داره. خیلی کار و کسب ها محصولات و خدمات متنوعی دارن/ یعنی توسعه محصول خوبی دادن، اما هیچ مدل خوش فروش با حاشیه سود خوب ندارن. یکی از هنرهای مدیرمحصول اینه که بتونه برای سازمان محصول خوش فروش با حاشیه سود بالا تعریف کنه و این گاوشیرده است که باعث و عامل موفقیت شرکته