ویرگول
ورودثبت نام
nasrin1988
nasrin1988
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

معرفی کتاب آبلوموف

معرفی رمان آبلوموف معروف‌ترین اثر نویسنده‌اش یعنی جناب گنچاروف است. کتاب مفهوم جدیدی به ادبیات جهان عرضه می‌کند و آن مفهوم آبلومویسم است؛ یعنی نوعی بیماری بی‌حسی درمان‌ناپذیر که از فرد، شخصیتی فاقد نیروی اراده و اعتماد به نفس می‌سازد. داستان خود کمکی است ارزشمند به تحول رئالیسم روانشناسی در ادبیات روس و بهترین اثر هنری نویسنده به شمار می‌رود؛ که شهرتی جهانی کسب کرده است.

شخصیت های اصلی داستان:ایلیا ایلیچ(آبلوموف)، شتلتس، الگا، زاخار و دیگران

خلاصه داستان: ایلیا نجیب‌زاده ای روسی است که همراه خدمتکار باوفایش زاخار در شهر سن پترزبورگ زندگی می‌کند. روستای آبا و اجدادی‌اش آبلوموکا را به دست مباشر سپرده و در خانه‌ای اجاره ای به سر می‌برد. چیزی که باعث شده ایلیا همواره به کاناپه‌اش بچسبد و یارای دل کندن از آن را نداشته باشد، بیماری مهلکی به نام تنبلی است که رفیق عزیزش "شتلتس" آن را «آبلوموویسم» می‌نامد!

شتلتس از کودکی با ایلیا بزرگ شده است و بسیار به او مهر می‌ورزد. اما هیچ‌گاه نمی‌تواند او را از این بیماری برهاند. او را به سوی مصاحبت با دوشیزه‌ای زیبا به نام الگا سوق می‌دهد تا شاید کمی در احوال او تغییر ایجاد کند. ایلیا و الگا به هم دل می‌بازند، شیفتۀ هم می‌شوند، اما باز هم آبلومویسم همه چیز را به هم می‌ریزد.

شرح و توضیح:

رمان‌های روسی اغلب به توصیفات و شرح و توضیحات زیاد معروف هستند. گاهی برای القای مفهوم صحیح از یک صحنه، صفحات زیادی به شرح تفصیل پرداخته می‌شود. این رمان روسی نیز از این قاعده مستثنی نیست. بی‌شک اگر علاقه‌مند به رمان باشید و بالاخص رمان‌های روسی، شیفتۀ این کتاب خواهید شد. داستان در ابتدا کلافه‌ات می‌کند؛ گاهی مجبور می‌شوی از خیر خواندنش بگذری. کتاب را منقطع می‌خوانی؛ زمین می‌گذاری و دوباره از سر شروع به خواندن می‌کنی. قلاب این رمان خیلی دیر به یقۀ مخاطب گیر می‌کند؛ ولی وقتی گیر کرد دیگر راحتش نمی‌گذارد. نکته‌ای که می‌توان به آن خرده گرفت کشدار بودن آن است. گاهی دچار ملال می‌شوی از اینکه هیچ اتفاقی در خلال داستان به وقوع نمی‌پیوندد.

شخصیت‌پردازی گنچاروف بی‌نظیر است. به نحوی آن‌ها را معرفی می‌کند که کاملا حسشان می‌کنی. پرداخت داستان از جهت روانشناختی هم قابل توجه است؛ چرا که این نوع داستان‌ها بی‌شک باید از جنبه‌های روانی نیز بررسی شوند.نکته سنجی‌های شتلتس و الگا پیرامون شخصیت ایلیا و نیز اعتراف‌های خودش گویای این مسئله است که این امر مورد توجه نویسنده بوده است.

ویژگی‌های مهم شخصت آبلوموف سکون و لختی فوق‌العادۀ اوست که حاصل بی‌اعتنایی به همۀ امور جاری در جهان پیرامون‌اش است.

ایلیا زندگی را جز در سکون نمی‌بیند. از این همه تلاش و تکاپویی که اطرافیانش برای زندگی می‌کنند در شگفت است. نجیب‌زاده‌ای که به دلیل پیوند خوردن روح و جسمش با سستی و خمودگی در بستری پلاسین سر بر بالین می‌گذارد، در خانه‌ای آشفته و بی‌نظم می‌زید، بر هیچ چیز و هیچ کس کنترل ندارد. اراده‌ای برای مدیریت امور خود و ملکش ندارد. هر کس که بخواهد می‌تواند به سهولت از او سواستفاده کند؛ بی آنکه ایلیا بویی ببرد یا شکایتی از وی داشته باشد!

نیروی عشق مدت اندکی او را به پیش می‌راند. کم می‌خورد، کم می‌خوابد، راه می‌رود و مجبور به معاشرت‌هایی هرچند اندک می‌شود. او به راستی الگا را دوست می‌دارد، اما قدرت تغییر زندگی را ندارد. همۀ امور را به فردا و فردا‌ها واگذار می‌کند و این امر الگای جوان را که سرا پا شور زندگی است به ستوه می‌آورد.

نکتۀ مقابل ایلیا دوست صمیمی‌اش شتلتس است که برای زندگی بهتر و آسایش بیشتر مدام در حال سفر است. مدام در پی یاد گرفتن آموختن و شناختن انسان‌ها اجتماع و ...است. جهانی که این دو یار قدیمی برای خود متصور بودند در دوره‌های کودکی و نوجوانی یکی بود. سفرهای طولانی گشت و گذار در ایتالیا و فرانسه شناختن چیزهای جدید ....

اما اکنون ایلیا تنها و بی‌کس و سزاوار دلسوزی و ترحم در جای خود مانده است و شتلتس بدون وقفه می‌جنگد و پیش می‌رود. دوستی شتلتس برای ایلیا موهبتی بزرگ است که چند بار زندگی او را از خطر فروپاشی می‌رهاند. اما برای کسی که به خمودگی خو گرفته نمی‌توان چاره‌ای اندیشید. همانگونه که شتلتس نتوانست. رمان رو جناب آقای سروش حبیبی ترجمه کرده؛ ترجمه جز در پاره‌ای مواقع سلیس و روان است.

در انتهای کتاب مقاله‌ای با عنوان "آبلومویسم چیست" به قلم "دابر والیوبوف" آمده است، که خواندش خالی از لطف نیست. توضیح بیشتری است پیرامون کتاب و موضوع آن. امیدوارم تو روزهای فراغت بتونین ساعت‌های خوشی رو با این کتاب داشته باشین!کتاب آبلوموف

معرفی کتابرمان روسیآبلوموفایوان گنچاروفسروش حبیبی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید