همه ما در زندگی با مرگ و مصیبت روبرو شدهایم و میشویم؛ مرگ پدر و مادر، مرگ همسر، مرگ برادر و خواهر، مرگ فرزند، مرگ دوستان نزدیک. تا وقتی که مرگ بر خود ما عارض شود و داغ ما بر دل نزدیکان ما بنشیند و آنها را درگیر مصیبت و ماتم از دست دادن ما کند، خودمان مصیبتها و ماتمهایی را تجربه میکنیم.
پارهای از مصیبتها و ماتمها زودگذرند، پارهای پیچیده و دیرگذر. مصیبتدیدگی پدیدهای بس بغرنج است. با اینکه مرگ همیشه بوده است و خواهد بود، پذیرفتن ان به این آسانیها نیست.
داغی که نبودن افراد نزدیک به ما بر دلمان مینشاند، بسته به شدت دلبستگی اثراتی ضعیف یا شدید بر جان و تنمان دارد. زندگی بدون التیامیافتن نیز جریان دارد و ما را نیز با خود به سوی مرگ خودمان میبرد، اما تا التیام نیابیم، زندگی را درنمییابیم.
سوگواری
سوگواری و گذراندن مراحل آن از مهمترین عوامل التیام بخشی برای انسان ماتم دیده است. سوگواری قدمتی کهن و باستانی دارد. با این حال تنها در سال ۱۹۶۹ بود که یک روانشناس سوئیسی ـ آمریکایی به نام الیزابت کوبلر راس در کتابی به نام "درباره مرگ و مردن" پنج مرحله را برای سوگواری تعریف کرد.
مراحلی که افراد فارغ از فرهنگ، مذهب یا نژاد و محیط جغرافیایی خود با گذر از آن فرایند سوگواریشان کامل شده و التیام مییابند. هرچند در مواردی نیز برخی افراد توان گذر از مراحل سوگواری و التیام یابی را ندارند و دچار سرگشتگی روحی و جسمانی شده و حتی به خودکشی اقدام میکنند.
در شرایطی که طی یکسال گذشته بر مردم همه جهان حاکم بوده و بر اثر همهگیری بیماری کووید ۱۹ بسیاری از افراد نزدیکان خود را از دست داده اند، آشنایی با سوگواری و مراحل آن و نیز توصیههای علمی برای نزدیکان و اطرافیان شخصی که داغدیده است، به ما کمک میکند تا بهتر بتوانیم این شرایط را تاب آوریم و از آن در گذریم.
اینجا، ضمن تعریف مفاهیم سوگواری و تأثیرات احساسی و رفتاری مرگ عزیزان، ۵ مرحله سوگواری معرفی شده و در پایان نیز پیشنهادهایی برای اطرافیان و فرد داغدیده ارائه شده است تا مراحل سوگواری را راحتتر طی کنند.
سوگواری چیست و چرا مهم است؟
بهطور کلی هر چیزی را که از دست میدهیم، سوگوار میشویم. چه آن چیز مادی باشد یا معنوی. از دست دادن یک عزیز باشد یا گمشدن عروسک دختربچه.
هنگام جدایی یا پایان یک رابطه عاطفی نیز مراحل سوگواری باید به ترتیب طی شود تا فرد از آن احساسات گذر کند. سوگ پایان رابطه معمولا از یک هفته تا یک ماه طول خواهد کشید و عبور از این احساسات اجتناب ناپذیر است.
طبق جدول استرس در روانشناسی، مرگ عزیزان بالاترین میزان فشار روانی را در افراد ایجاد میکند.
سوگ، تغییرات زیادی در فکر، احساس و رفتار بازمانده ایجاد میکند.
احساسات: غم، خشم و اضطراب از جمله احساساتی است که فرد سوگوار با آن دست و پنجه نرم میکند.
همین طور احساس گناه از بیشترین مواردی است که افراد پس از مرگ عزیزشان تجربه میکنند.
افراد به این خاطر که نتوانستهاند جلوی از دست دادن فرد متوفی را بگیرند و به خاطر بدیهای کوچک و بزرگی که به او کردهاند، احساس گناه زیادی دارند.
داشتن این احساسات تا حدودی طبیعی است، اما اگر مدت طولانی ادامهدار باشد یا از شدت زیادی برخوردار باشد، ضرورت مراجعه به یک روانشناس الزامی خواهد شد.
افکار: نخستین افکاری که زودتر از همه بعد از شنیدن مرگ عزیزی به ذهنمان میرسد، «ناباوری» است. انبوهی از افکارهای منفی فرد را راحت نمیگذارد، همین طور تمرکز روی کارها بسیار سخت خواهد شد. حل کردن مسائل تبدیل به معضلی شده و فکر عزیز از دسترفته حجم زیادی از ذهن فرد را میگیرد.
رفتار: در دو مورد قبلی، فرد سوگوار به تنهایی بیشترین عذاب و ناراحتی را تحمل میکند و اطرافیان فقط از نشانهها میتوانند پی به احساسات و افکار او ببرند، اما رفتار، آشکار است و ممکن است واکنش دیگران را هم برانگیزد.
رفتارهای فردی که عزیزش را از دست داده، میتواند گوناگون باشد. به هم ریختن خواب مثل پرخوابی یا کمخوابی، پر اشتهایی یا کماشتهایی، خواب یا کابوسهای مکرر و گریه کردن، از نمونه رفتارهای رایج در افراد سوگوار است.
عبور از ۵ مرحله سوگواری
فردی که دچار سوگ میشود، به لحاظ روانی مراحل زیر را تجربه میکند که با توجه به تیپولوژی افراد مثلا برونگرا یا درونگرا بودن، جنسیت، سن، چگونگی حادثه و شخصی که از دست رفته است، تفاوت میکند و دارای شدت و ضعف است.
سوگواری بخشی از زندگی است و به عنوان یک گذار، مسیر آن باید طی شود. برای اینکه این مسیر با موفقیت و با سختی کمتری طی شود، باید آنها را به خوبی بشناسیم.
انسان در برخورد با هر از دست دادنی همچون فوت، حوادث، ترک اعتیاد، طلاق، ورشکستگی و تغییر شغل، پنج موضع عاطفى انکار، خشم، چانهزنی، افسردگی و پذیرش را از خود نشان میدهد.
۱) شوک و ناباوری
نخستین مرحله در سوگواری، انکار واقعیت است. شخص در این مرحله نمیتواند باور کند که چه اتفاقی افتاده است. این مرحله بهعنوان یک نوع دفاع شخصی به کار میرود و کاملاً طبیعی است.
۲) عصبانیت و پرسش
پرسش همیشگی: «چرا باید برای من این اتفاق بیافتد؟»
عصبانیت، واکنشی طبیعی است و در این مرحله از سوگ، موضوعی عادی به شمار میرود. صحبت کردن با همکاران، دوستان، اعضای خانواده یا یک مشاور درباره این خشم بسیار مفید خواهد بود.
۳) جر و بحث و چانهزدن
سومین مرحله از مراحل سوگواری، جر و بحث است. این موضوع فعالیتی است که جهت به تعویق انداختن واقعیت مرگ به کار میرود. در صورت برخورد با چنین افرادی سعی کنید با جملات صادقانه، واقعی و مفید با آنها صحبت و همدلی کنید.
۴) آشفتگی و غم
سومین مرحله از سوگ که افسردگی است، شاید مرحلهای باشد که طی آن شخص شروع به پذیرش واقعیت میکند. افسردگی میتواند خفیف یا شدید و از نظر مدت زمان متفاوت باشد، اما اگر خیلی طولانی شود، بهتر است با یک روانشناس یا روانپزشک مشورت شود.
۵) پذیرش واقعیت و بازسازی زندگی
این مرحله به این معنا نیست که شما از موقعیت پیشآمده راضی هستید، بلکه پذیرفتهاید که از دستدادن و مرگ غیر قابل تغییر است. تازه اینجا است که امیدهای واهی را کنار میگذارید و واقعیت را میپذیرید و شروع به برنامهریزی زندگی که «او» در آن حضور ندارد، میکنید. البته رسیدن به این مرحله ممکن است که مدت زمان زیادی طول بکشد.
مرکز مشاوره زندگی خوب همراه شماست با ما تماس بگیرید