Navid Chitti
Navid Chitti
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

توفان کبوتری، راهکار حیوانات برای مطالباتشان

روایت اول:

طبق معمول، صدای حشراتی که روی برکه پرواز می‌کردند، در فضا پیچیده بود. آفتاب نسبتا گرمی در حال تابیدن بود. صدای گله گورخرها که در حال نزدیک شدن بودند، از دور شنیده می‌شد. گله باید از این طرف برکه به آن طرف می‌رفت تا بتوانند مسافرت زندگی خود را کامل کنند.

گله نزدیک شد.

بچه گورخرها خیلی تشنه بودند. تازه 2 ماه از تولدشان گذشته بود. اولین تجربه‌شان بود.

گورخرهای با تجربه‌تر اجازه ندادند بچه‌ها جلو بروند.

گورخرهای بزرگتر ابتدا با دقت آب خوردند.

کم کم بقیه گورخرها هم اضافه شدند. بعد از اینکه همگی آب خوردند، فرمان عبور از برکه صادر شد.

بچه گورخرها نمی‌دانستند چرا انقدر احتیاط وجود دارد! این رفتارها برای چیست؟

همه گورخرها با تمام قدرت شروع به حرکت از برکه کردند تا اینکه ناگهان، اولین گورخر را به دام تمساح‌ها افتاد!

دلخراش‌ترین اتفاقی بود که یک گورخر می‌توانست در زندگی خود ببیند!



روایت دوم:

همان روز، هوا گرگ و میش بود. آسمان ناگهانی سیاه شد. سر و صدای سارها و پرواز هماهنگشان، هوش از سر دیگر موجودات می‌برد. شاید میلیون‌ها سار در حال پرواز بودند. به یکباره ولوله‌ای در میانشان افتاد. سه شاهین به انبوهی از سارها حمله کردند. وقتی شاهین اوج میگیرد و به سمت هدفش پرواز می‌کند، تا 400 کیلومتر برساعت سرعت میگیرد.

زندگی سه سار به پایان رسید. سه ساری که یا به علت کهولت سن، یا به خاطر کم تجربگی، طعمه شاهین‌ها شدند. خاطرات تلخی برای سارها شکل گرفت.



روایت سوم:

روایت چهارم:

روایت پنجم:

صدها روایت مشابه در همان روز در جای جای جنگل در حال رخ دادن بود و حیوانات جنگل از این همه اتفاقات عجیب غریب شاکی!

اما آنها ساکت ننشسته‌اند. این روزها با توفان‌های کبوتری خود در موضوعات مختلف، سعی دارند سلطان جنگل را که خود هر روز و هر روز باعث به وجود آمدن رفتارهای خشن زیادی می‌شود، آگاه کنند!

همین امروز بود که شیرهای ماده (همسران جناب سلطان)، با حمله به گله گاومیش‌ها، دو بچه گاومیش و یک گاومیش ماده را شکار کردند.

تناقض عجیب برگزاری توفان کبوتری برای رسیدن صدا به سلطان (که خود عامل بسیاری از رفتارهای خشونت آمیز است) برای برقراری صلح بیشتر، موضوعی است که کبوترها بدون توجه به آن، کار خود را انجام می‌دادند. کبوترانی که نماد رسیدن به صلح و دوستی و آشتی هستند.

داستان
معمولا با هدفی مینویسم. اهداف متفاوت. گاهی برای تمرین نوشتن. گاهی برای معرفی چیزی.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید