جهان جدید بر بال ادبیات و هنر ؛ آنچه که روشن است، فلسفه غرب، علوم اجتماعی و جامعهشناسی مدرن، علوم جدید و ... در غرب بر بال ادبیات سوار و در تمام قاره سبز پرواز کرده و ره پیموده است. این اذعان بزرگان عصر روشنگری است که دولتمردان، رعایا و حتی ارباب کلیسا مقهور این یاری ادبیات اند تا سیطره استدلالات و عقلیات اساتید حکمت و فلسفه.
روشنگری در ابتدا یک سنت فکری انقلابی، خود بسنده، فردگرا و نظم گریز بود که با هنر، ادبیات همراه شد. بعد از آن رشد و تحول سریع علوم طبیعی و مهندسی که با احتیاط انقلاب مینامم ش، توسط کسانی مثل نیوتون و در پی آن کشف و گزارش گزارههایی خلاف سنتهای رایج و جهانی کلیسای آن روز در نسبت باعلم جدید این شهامت را فیلوزوفها داد که با همین روش و فرایند به نقد و تعریض علوم انسانی شامل تاریخ، مذهب و کلام و فلسفه بروند. بنابراین اثباتگرایی شمشیر برنده روشنفکران برای از میدان به در بردن هر آنچه ناپسند میشمردند شد. روشنگری هرچند در ابتدا یک سنت فردی بود نمیتوان جانمایه آن در رخداد مهم اواخر سده هجدهم یعنی انقلاب فرانسه نادیده گرفت. رفته رفته روشنگری از یک نهضت علمی و تفریحی به زبان مشترک اشراف تحصیل کرده، طبقه نوپدید متوسط برساخته از جامعه صنعتی، روشنفکران و مصلحان مذهبی و حتی طبقه کارگر شد.
هر چند شکلگیری جامعهشناسی مدرن به آن معنا که ما می شناسیم حاصل اواخر قرن ۱۹ و اوایل سده آخرین هزاره دوم است اما الهامگیری از علوم طبیعی و زیستی و مواجهه ارگانیک با جامعه به مثابه یک انسان غولپیکر را از نگاه پوزیویتیسمی فیلوزوفها دارد. این مهم گرانیگاه سایر تحولات بعدی در تولید گزارهها و آیینهایی شد که مدعی اداره جامعه و دولت مدرن بعد از انقلاب صنعتی و انقلاب فرانسه در غیاب قدرت سنت پادشاهی و سیطره مذهبی کلیسا بودند. با این نگاشت دیگر مذهب یا حتی زبان ریسمان اتصال آحاد جامعه به سنت و خاک و آیین نبود. نظام توزیع کار، میزان پیشرفت در علوم جدید و باور به اعتبار فردباوری و دلیری دانستن به قول کانت محور شکلگیری جهان جامعه اروپای بعد از ۱۸۱۵ است.
البته ناگفته پیداست که کسانی چون اگوست کنت چیزهایی هم به این فردباوری و خود بسندگی آن در تحلیل جامعه مدرن افزودند؛ جامعه (هرچند از گفتن این کلمه پرهیز میشد)، رفتار، پدیدار و آیندهاش چیزی بیش از حاصل جمع خطی منش، بینش و کردار جمیع آحاد آن است. چه اینکه در ارگانیسم یک موجود زنده همین است.مهمترین ضعف این علم جدید در همان ویژگی وراثتیافته از روشنگری در یگانگی بخشی به اثباتگرایی و تجربهورزی موفق در علوم طبیعی بود که باور داشتند باید همان مبنای تحلیل و پیشبینی و اثبات قواعد مرتبط با جامعه باشد.