پیامهای زیادی هرماه به دست من میرسد که در آن از من میپرسند چطور ترس از دست دادن را حل کنند. در پیام میگویند که نگران هستند رابطهای که دوست دارند را از دست بدهند، نگران هستند کسی که دوستش دارند را از دست بدهند و نه تنها رابطه بلکه در مورد عزیزان و خانواده هم این ترس و نگرانی از دست دادن وجود دارد.
در این مقاله به بررسی علت و ریشه های ترس از دست دادن میپردازیم. سپس باورهای ذهنی که باعث ایجاد این ترس میشوند مثل “از تنها شدن میترسم” “تحمل تنهایی را ندارم” “نمیخواهم دردهای قبلی را تجربه کنم” و موارد دیگر را با روش ایافتی و فایل صوتی حذف میکنیم.
اگر شما کسی باشید که ترس از دست دادن درونتان وجود داشته باشد احتمالاً با این گفتههای من خیلی موافق هستیم که هر وقت کسی به شما پیشنهاد رابطه عمیقتری داده است و یا وارد یک رابطه عشقی شدهاید، این افکار منفی در ذهنتان شروع میشوند و این فکر که این شخص روزی من را ترک خواهد کرد و یا من میدانم روزی این رابطه تمام میشود یا او هم قرار است روزی من را ترک کند مدام در ذهنتان میچرخند.
زمانی که وارد رابطه عاطفی میشوید چون ترس از دست دادن عشق در شما وجود دارد شما بهشدت بهطرف مقابل وابسته میشوید. این وابستگی عاطفی باعث چسبیدن شما بهطرف مقابل میشود و شما بهاصطلاح او را زندانی خودتان میکنید. تماسهای زیاد، چک کردنهای مداوم، ارتباط زیاد، گرفتن زمانهای آزاد و شخصی فرد و موارد دیگر همه و همه نشاندهنده وابستگی شما بهطرف مقابل و ترس از دست دادن اوست.
این وابستگی نه تنها به شما اجازه چشیدن مزه عشق واقعی را نمیدهند بلکه در هرلحظه شما نگرانی و اضطرابی را تجربه میکنید که این شخص روزی قرار است من را تنها بگذارد؛ و درنهایت این حس زندانی بودن باعث میشود فرد مقبل رابطه را ترک کند چون احساس آزادی ندارد.
ترسی که باعث ایجاد نگرانی و اضطراب زیاد در شما میشود و شما نمیتوانید از حضور فرزندان، همسر، پدر و مادر و یا دوستانتان لذت ببرید. بلکه تنها به این فکر میکنید که اگر روزی آنها را به هر عنوانی از دست بدهید چه خواهد شد. همانطور که در ادامه توضیح خواهم داد شما در گذشته فقدانی را تجربه کردهاید و درد زیادی کشیدهاید. تحمل دوباره این درد برای شما امکانپذیر نیست پس کاملاً حق دارید نگران از دست دادن این افراد باشید. اینکه هر بار که فرزندم از خانه بیرون میرود فکر کنم که او تصادف میکند یا هر بار که به مادرم نگاه میکنم فکر کنم روزی او را از دست خواهم داد میتواند بسیار آزاردهنده باشد و نیاز به بررسی دارد.
همانطور که همیشه گفتهام ریشه باورهای ما به خاطرات گذشته بخصوص دوران کودکی ما برمیگردد. در این مورد نیز همینطور است. شما خاطراتی از فقدانها و از دست دادنها در بچگی دارید که باعث شده است از دست دادن بترسید. اگر مرگ کسی که دوستش داشته ید مثل یک پدربزرگ یا مادربزرگ را دیده باشید، اگر بهطور ناگهانی پدر و مادرتان را ازدستداده باشید، اگر مهاجرت، جابهجایی بزرگ، انتقال از شهری به شهر دیگر، انتقال از مدرسهای به مدرسه دیگر داشته باشید و از دوستانتان جداشده باشید یا در اثر حوادثی مثل تصادف، زلزله و چیزهایی ازایندست کسانی را ازدستداده باشید، ممکن ترس از دست دادن در شما شکلگرفته باشد. بههرحال شما کسانی را در گذشته ازدستدادهاید و این فقدان و غم را چشیدهاید. الآن شما از تکرار دوباره این موضوعات میترسید یا باور دارید عزیزانتان روزی شما را ترک خواهند گفت. باور “من تنها هستم ” “من روزی ترک خواهم شد ” “من بیاهمیت هستم ” “من دوستداشتنی نیستم ” “شادیهای من دوام ندارند ” میتوانند با این حوادث در شما شکلگرفته باشند. در واقع ترس از ناپایدار بودن شرایط خوشی و ارتباطات شما را به آیندهای که شاید این ارتباطات نباشند میبرد و از لذت لحظه حال دور میکند.
یکی از دلایل مهم دیگر که فقط در مورد ترس از دست عشق مطرح است خودباوری ضعیف و عدم اعتمادبهنفس شماست. شما باور دارید: من دوستداشتنی نیستم، جذاب نیستم، از خانواده خوبی نیستم، چیزی در مورد من کم است، زشت هستم، بهاندازه کافی خوب نیستم و باورهایی از این قبیل. باوجوداین باورها شما میترسید مبادا کسی که دوستش دارید را از دست بدهید چون بهاندازه کافی خوب نیستید؛ بنابراین به این فرد میچسبید و وابستگی عاطفی پیدا میکنید. باور دارید اگر این فرد شما را ترک کند دیگر کسی را پیدا نمیکنید که دوستتان داشته باشد – چون باور دارید دوستداشتنی نیستید-، پس با تمام وجود سعی میکنید او را برای خودتان نگهدارید. کسانی که از عزتنفس کمی برخوردارند ترس از دست دادن عشق را بهوضوح احساس میکنند. پس اگر در مورد همسر یا شریک عاطفیتان این ترس را دارید بهتر است در خودتان به دنبال باورهایی بگردید که میگویند: تو خوب نیستی.
چند بار تاکنون نگران و مضطرب بودهاید و کسی به ما گفته است نگران نباش و حال شما خوب شده است؟ یا به ما گفتهاند جملات تأکیدی مثبت تکرار کن و حال شما بهتر شده است؟ واقعیت این است که نگرانی و اضطرابها و افکار منفی ما نیاز به توجه و اقدام دارند و باید در مورد آنها کاری انجام دهیم. اینکه آنها را نادیده بگیریم و فقط جملات مثبتی را تکرار کنیم شاید یک مسکن موقتی باشد ولی موضوع را حلنشده نگه میدارد. پس در این مواقع برای خودتان یا دیگران مثبت اندیشی، تکرار عبارات تأکیدی، گفتن به خدا توکل کن و یا افکارت را منحرف کن تجویز نکنید. بلکه با روشهای گفتهشده علت اصلی ترس را از بین ببرید.
یادتان باشد مثبت بودن و فراموش یا انکار کردن این ترس و نگرانی راهگشا نیست. نمیتوانید با گفتن جملات تأکیدی یا ذکر یا گفتن اینکه فراموشش میکنم از دست این افکار منفی خلاص شوید. بلکه باید آنها را بشناسید و با آنها روبهرو شوید و برای آنها یکراه چاره بیندیشید.
در قدم اول روی یک برگ کاغذ بنویسید: من ترس از دست دادن ……….. را دارم. سپس زیر آن از خودتان سؤالاتی بپرسید. از خودتان بپرسید اگر او را از دست بدهید چه میشود؛ و به این سؤال جواب دهید، سپس با جواب این سؤال، سؤال بعدی را بپرسید؛ و همینطور تا آخر ادامه دهید. آنقدر این کار را ادامه دهید تا به یک باور ریشهای برسید. مثال زیر را ببینید:
و….
این کار به شما کمک میکند ترستان را ریز کنید و آن را بشکنید تا به ریشه اصلی ترس برسید. سپس باور پیدا شده را به روشهایی که بلد هستید حذف کنید. من لیست روشهای حذف باور را در کتاب کارآگاه درون آوردهام.
قدم دوم: روی یک برگ کاغذ لیست همه کسانی را که روزی ازدستدادهاید مینویسید. کسانی که ازدستدادهاید و فرصت خداحافظی یا اتمام درست رابطه را نداشتهاید. این افراد پروندههای نیمهبازی را در ذهن شما ایجاد کردهاند که باعث ایجاد ترس از دست دادن در شما میشود. اگر به آنها دسترسی دارید و امکانش وجود دارد با آنها تماس بگیرید و صحبت کنید. اگر این امکان نیست روی کاغذ برای آنها نامهای بنویسید و تمام دلخوریها، احساسات ابراز نشده، غمها و ناراحتیها و خداحافظیهای نیمهتمام را بیان کنید. سپس کاغذ را دور بریزید. بههرحال شما باید پروندههای نیمهباز را در ذهنتان ببندید.
قدم سوم: میدانید که خاطرات نقش مهمی در تولید باورها ایجاد میکنند. خاطراتی که تا ۷ سال اول زندگی دارید – البته خاطرات بعدازآن هم مهم هستند- میتوانند باعث ایجاد ترس از دست دادن در شما شده باشند. برای اینکه این خاطرات که در واقع ریشه این نگرانی هست را از بین ببرید نیاز دارید فهرستی از خاطراتی را تهیه کنید که در آنها کسی یا چیزی را ازدستدادهاید. از دست دادنها، فقدانها، مرگها، جابهجاییها و شکستهای عشقی. همه خاطرات را بنویسید. چه چیزها یا چه کسانی را ازدستدادهاید که برایتان احساس ناراحتی سنگینی به همراه داشته است. وقتی این خاطرات را لیست کردید به روش ایافتی یا به روش تغییر معنا که در کتاب کارآگاه درون بیان کردهام آنها را خنثی کنید. با خنثی کردن خاطرات ترس از دست دادن در شما از بین میرود.
اگر فقدانها و از دست دادنهای گذشته درد زیادی برای شما داشته است و یا موقع یادآوری آنها احساساتتان شدیداً تحت تأثیر قرار میگیرد اکیداً توصیه میکنم بهتنهایی با گذشته روبهرو نشوید و از یک مشاور خوب کمک بگیرید. گاهی اوقات ما نیاز به یک کمک حرفهای داریم و نباید بهتنهایی با بعضی چیزها روبهرو شویم.