ⓝⓐⓩⓐⓝⓘⓝ
ⓝⓐⓩⓐⓝⓘⓝ
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

چالش کتابخوانی طاقچه: سیزده دلیل برای اینکه

«سیزده دلیل برای اینکه » نام کتابی است به قلم« جی اشر » که در سال ۲۰۱۱ به رتبه یک پر فروش های نیویورک تایمز رسید.

ماجرای خودکشی یک دختر ؛ دختری که قبل از اقدام به خودکشی ، سیزده دلیلش را در سیزده کاست ضبط میکند و برای یکی از همکلاسی های دبیرستانش میفرستد ، « هانا » از دریافت کننده های کاست ها میخواهد که ان ها را برای نفر بعدی در لیست ، ارسال کنند. دلایل هانا شاید در نظر سطحی بیان ولی باید این رو در نظر گرفت که ظرفیت روحی افراد متفاوته . شاید جمله ای یا واکنشی که به نظر ما آنقدر ها هم ارزش نداره ، بنیان شخصیتی یک آدم رو نابود کنه ! بعضی از دوستانی که نظر داده بودن راجع به کتاب ، گفته بودن این چیزا برای یک ایرانی ، سطحیه و به اصطلاح ما ایرانی ها پوست کلفتیم !! اما حقیقت این هست که در ایرانی ها هم این موارد دیده شده ، زودرنجی ، ضعف روحی و ... مواردی هست که واقعا در همه جوامع دیده میشه ، اگر چه ارتباط توالی های ژنی خاصی با افسردگی ( و خب به تبع آن در موارد خیلی حاد ، خودکشی کامل ) ثابت شده و شرایط اجتماعی و فرهنگی هم به شدت تاثیر گذار هستند ولی اینطور نیست که بگوییم که ایران از این موارد ندارد ، اروپا ، آمریکا دارد !

لا به لای همین یادداشت که درمورد خودکشی « هانا » ست ، میخواهم یک موضوع دیگر را هم مطرح کنم ، بیاید واژه خودکشی ناموفق را از دایره واژگانمان حذف کنیم ، چرا؟ چون ذهنیتی که واژه ناموفق ایجاد میکند این است که باید به موفق ختم میشد و فردی که خودکشی ناقص داشته احتمالا با خودش میگوید در خودکشی هم ناموفق بودم و این تصور ،احتمالا انگیزه اقدام دوباره را ایجاد میکند .برای جایگزینی آن واژه های خودکشی ناقص و خودکشی کامل ، گزینه های مناسب تری هستند .

از این کتاب ، سریالی ساخته شده که خب قاعدتا تغییراتی نسبت به اصل کتاب هم دارد ولی نسخه ای از کتاب که به فارسی ترجمه شده احتمالا میشه گفت مونتاژ داخل با درون مایه کتاب اصلی هست ! آنچه که در کتاب روایت می‌شود ، فضای زندگی نوجوانان آمریکا و به ویژه در دبیرستان است که به خودی خود برای انتشار در ایران ، متحمل سانسور های زیادی میشود ! علی رغم فرهنگ متفاوت ، انچه که حتی از نسخه دست برده مترجم هم میشود درک کرد این است که کلمات و واکنش ها و رفتارهای ما به شدت میتواند اطرافیان ما را تحت تاثیر قرار بدهد و این پیام تکان دهنده باید الگوی ذهنی همه باشد ، قبل از بیان کردن هر حرف ، هر واکنش و حتی نشان دادن هر بی تفاوتی !

« مسئله دقیقا همینه . هیچکی دقیقا نمیدونه چه تاثیری روی زندگی بقیه داره . خیلی وقت ها اصلا خبر نداریم . فقط مثل همیشه رفتار میکنیم. »

« گاهی هیچ کاری از دست آدم برنمیاد جز این که فراموش کنه .»

« گاهی حرف زدن سخت میشه . حتی با اینکه مشاور ها خیلی راز دارن »

« خیانت یکی از بدترین حس های دنیاست»

« اگر اجازه میداد ، میتونستم کمکش کنم»

« اینکه دیگران چه فکری راجع به من میکنن از کنترل من خارجه »

« احتمالا خنده رو لبم ، مسخره ترین خنده دنیا بود . نه . زیباترین بود»

« نه دلم به چیزی بنده ، نه چیزی تو دلمه»

« یه چیزی رو بدونین . وقتی به یه دختر دست میزنید ، حتی اگر شوخی باشه و دختر دستتون رو پس میزنه ... دست از سرش بردارین ، دیگه لمسش نکنین ، اصلا و ابدا ! این تماس ها فقط حالش رو بدتر میکنه .»

البته به نظرم پاراگراف اخری که از کتاب اینجا گذاشتم یه خیال خامه ، اگر شخصی سودجو و به اصطلاح مریض قرار بود با این جمله دست از کارش بکشه که از اول اینکار رو نمیکرد !

لینک دریافت کتاب از طاقچه ??

https://taaghche.com/book/24678


بی تفاوتیخودکشیچالش کتابخوانی طاقچهافسردگی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید