⭕️سوگ از دست دادنها
سوگ یک احساس طبیعی در مواجهه با «از دست دادن» است؛ به همان اندازه طبیعی که خوردن و نفس کشیدن طبیعی است. انسان پیشامدرن که اغلب امور طبیعی را نشانههای ضعف انسان قلمداد میکند، تلاش دارد تا مدام به دیگران بقبولاند که سوگواری از ضعف شماست و لازم است تا شما فراانسان قدرتمند باشید!
همین آموزههای پیشامدرن است که دوست دارد به انسان بگوید: سوگ نشانه ضعف توست! از دید او، تو زمانی انسان قدرتمند و قوی هستی که از فقدانها و ازدستدادنهایت هیچ دردی احساس نکنی!
سوگ اما فرآیندی طبیعی است که اگر بروز داده نشود، تبدیل به بیماری مزمنی در بلندمدت میشود. سوگ حل نشده (Unresolved Grief) یا مزمن (Chronic) سوگی است که فرد به دلایل مختلفی از ابراز آن خودداری کرده باشد؛ مانند کسی که بر جنازه همسر خود گریه نمیکند یا حتی زمانی که فردی به دلیل همان آموزههای نادرست سوگ را نشانهای از ضعف دانسته و درصدد انکار سوگ خود برآید.
⭕️سوگ جمعی
سوگواری مراسم و آیینی است که تنها متعلق به انسان نیست، بلکه حیوانات نیز در غمهایشان به سوگواری میپردازند. اما آدمی برای تحمل سوگ در طول زمان و با رشد تمدن، فرآیندهای سوگواری را ایجاد و تمرین کرده است. پوشیدن لباس سیاه یا سفید در میان اقوام مختلف یا برگزاری رویدادهایی با حضور نزدیکان فرد سوگوار نمونههایی از سوگواری است.
ازدست دادنها اما بسیاری از اوقات جمعی است! وقتی یک ملت، رهبران یا سربازانی را از دست میدهد یا زمانی که تعداد زیادی از هموطناناش را! حتی گاهی یک حادثه برای یک فرد گمنام، یک کودک ربوده شده، تبدیل به سوگی دستهجمعی میشود، چرا که آن کودک، احساس امنیت را با خود برده است و ملت چیزی بزرگ به نام اعتماد را از دست داده است!
همانگونه که سوگواریهای فردی آداب خاص خود را دارد، سوگ جمعی نیز میتواند آداب ویژه خود را داشته باشد. اما واقعیت آن است که هرچند سوگواری فردی در جوامع مختلف نهادینه شده است، سوگواری جمعی نهادینهشده نیست!
در برخی از کشورها سوگواری جمعی آدابی دارد مانند معرفی مکانی برای گذاشتن دسته گل و روشن کردن شمع. این مکانها در طول زمان ایجاد شدهاند و حتی گاهی برخلاف تمایل حکمرانان ابزار اعتراض یا همراهسازی هم بودهاند.
زمانی که پرنسس دایانا در انگلستان در تقابل آشکاری با خاندان سلطنتی قرار داشت و در حادثهای جان داد، انگلیسیها با بردن دستههای گل در برابر کاخ باکینگهام نه تنها به سوگواری جمعی پرداختند، بلکه خاندان سلطنتی را نیز مجبور به همراهی در این سوگواری کردند.
⭕️تنوع سوگ
تنوع سبک زندگی، به دنبال خودش تنوع در سوگواری را نیز به همراه دارد. سوگواری خانوادههای مختلف برآمده از تفاوتهای آنها است. مسلمانی شاید دوست دارد صدای قرآن در مراسم سوگواریاش پخش شود، مسلمانی دیگری صدای مداح و مسلمان دیگری موسیقی! تنوع در شیوه سوگواری برآمده از اعتقادات مذهبی نیست، بلکه برآمده از مجموعهای از ویژگیهایی (مانند سرمایه) است که به زبان جامعهشناسان عادتواره (Habitus) را شکل میدهد.
به این ترتیب سوگ میتواند متنوع باشد، اما تکصدایی دوست دارد به همه بگوید، فقط و فقط یک نوع سوگواری وجود دارد و سایر انواع سوگواری نادرست است! چالش اجتماعی سوگ جمعی از همین نقطه آغاز میشود. نقطهای که در آن سبک زندگی و در نتیجه نوع دیگری از سوگ نفی میشود؛ همانجایی که به شما اعلام میشود اگر دوست ندارید بروید!
⭕️حداقل آداب سوگ جمعی
سوگ جمعی اگر اظهار نشود، مثل سوگ فردی، میتواند تبدیل به سوگی مزمن شود! سوگی مزمن و البته پیچیده (Complicated Grief) که در آن میزان سوگ با میزان درد ناشی از فقدان، تناسبی ندارد. در سوگ پیچیده، سوگوار به هر دلیلی نمیتواند یا اجازه ندارد به اندازه سوگاش، سوگواری کند.
در سوگ دسته جمعی انتظارات بخشهای مختلف جامعه از نوع سوگواری متفاوت است. استعفای مقامات مسوول، در اغلب رویدادها به دلیل قصور آن افراد نبوده است؛ بلکه بیش از آن، شکلی از سوگواری جمعی است؛ و حداقل انتظار آن جامعه. در سوگواری انتظار میرود که درد مشاهده شود. زمانی که مسوولان به ادامه فعالیت گذشته میپردازند، زمانی که برای سوگواری مردم جایی در نظر گرفته نمیشود، زمانی که تنوع سوگواری مد نظر قرار نمیگیرد، میتوان به جامعه حق داد عصبانی شود!
ما این روزها شاهد اشتباهات مکرر هستیم! شاهد اشتباهات مکرری که ذره ذره اعتماد و سرمایه اجتماعی باقیمانده را میرباید. ما نیاز به سوگواری داریم، نه فقط برای سرباز وطن و نه برای کسانی که در یک مراسم سوگواری جان دادند و نه برای ۱۷۶ مسافر عزیزمان و نه برای بلوچهای عزیز بیخانه شده؛ بلکه برای این حد از اشتباهات و ندانمکاریها!
ما نیاز به سوگواری و همدردی داریم، اگر مشترک نیست، حداقل بگذارید هر کس به شیوه خودش سوگوار باشد!