⭕️سیاستگذاری در غیاب اقتصاد
هر سیاستی غیر از انواع هزینههایی که دارد، هزینههای اقتصادی هم دارد. درست مثل بیماری که به غیر از درد، هزینه هم دارد؛ هرچند درمان هدف اول است.
همان خانه میراثرسیده را در نظر بگیرید، با چندین ورثه روبهرو هستید و ساختمان نیازمند رسیدگی فوری و در این خانه اجارهنشینهایی هستند (درست مثل فیلم اجارهنشینها) که لازم است سریع سقف را عایقبندی کنید و ساختمان رنگ شود و لولهکشی هم نیاز است.
حالا به آن اضافه کنید که هم سایر ورثه و هم اجارهنشینها این انتظار را دارند، ولی کسی در مورد پول و منبعاش حرفی نمیزند؛ همه فکر میکنند مثلا کاشی پلاک سردر خانه که قدیمی است پول همه این کارها را کفاف میکند.
نفت با ذهن جامعه و مدیر ایرانی بیش از هر چیزی همین توهم تصمیمگیری بدون محاسبه را آفریده است. اگر فروش نفت ایران در سال۹۸ احتمالا ۷۰هزار میلیارد تومان بوده باشد، یعنی به هر ایرانی هر ماه ۷۳هزار تومان میرسد؛ در حالی که اگر نظرسنجیهای مختلفی که از مردم شده است را مبنا قرار دهیم، تصور مردم بیش از ۱۰ برابر این رقم است.
یا میزان واردت ما از چین در کل کمتر از ۱٪ صادرات این کشور است و سهم فروش نفت ایران در بازار جهان حدود ۳٪ این ارقام یعنی ما به اندازه توهممان پولدار نیستیم!
⭕️اگر واقعبین بودیم!
مطالعات روانشناسی یکی از دلایل اصلی عصبانیت و همچنین افسردگی را تفاوت میان انتظار تا واقعیت موجود میدانند. به همین ترتیب شاید بتوان گفت اگر انتظار ما از داراییمان با واقعیت زیاد باشد، جامعهای عصبانی و معترض روبهرو میشویم!
این که چرا این تصویر شکل گرفته است، دلایل جدی اجتماعی-سیاسی دارد، ولی اکنون در مورد پیامدها صحبت میکنیم.
سیاستگذار ایرانی چه در نوع علم و فناوری باشد و چه در سیاست خارجی به شدت هزینه اقتصادی یک سیاست را نادیده میگیرد. وقتی در مورد مهاجرت نخبگان یا ایمیل و پیامرسان ملی حرف میزند یا در خصوص روابط بینالملل هیچ صحبتی از اقتصاد و اندازه اقتصاد نمیزند! او اقتصاد را نادیده میگیرد و به همین دلیل هم در اجرای سیاستاش شکست میخورد.
به ندرت طرحی، لایحهای یا آییننامه پیشنهاد میشود که دارای برآورد اقتصادی واقعبینانه باشد. هم سیاستگذار یادش میرود و هم جامعه که فراموش میکند ظرفیت و سرعت اینترنت هم یک مساله اقتصادی است؛ برای همین از سرعت پایین شکایت میکند و همزمان میخواهد ارزانترین قیمت اینترنت را در جهان داشته باشد؛ قیمتی که بخش عمدهاش ارزی است.
⭕️انتخاب گزینهها بدون هزینه
گزینههای مختلف روی میز سیاستگذار باید بر اساس معیارهایی انتخاب شود؛ اما مشکل زمانی است که هزینه اقتصادی از آن حذف میشود!
این که چرا گزینه رد یا پذیرش عضویت در یک پیمان جهانی را انتخاب میکنیم؛ این که چرا باید در شهری پتروشیمی یا فولاد ساخته شود یا چرا ایران این همه فرودگاه تعطیل دارد یا چرا نسبت سرانه POS ما در جهان اول است یا .. همگی نشاندهنده مفقود بودن اقتصاد در تصمیمگیریهاست.
سیاست نمیتواند بدون اقتصاد و هزینههای اقتصادی انتخاب شود. سیاست بدون ارزیابی اقتصادی تنها از ما یک سیاستگذار و در ادامه جامعه متوهم میسازد. ما در سیاست داخلی یا خارجی یا عمومی در همگی به یک اندازه اقتصاد را فراموش میکنیم.
ما حتی در زمان ملی شدن صنعت نفتمان که به آن افتخار هم میکنیم؛ مسالهمان حیثیت ملی بود و نه اقتصاد! مرور کتاب «خواب آشفته نفت» محمدعلی موحد عزیز که خودش هم از بخش نفت بود و دوستدار مصدق، باز هم نشان میدهد که مساله بیش از اقتصادی و تسهیم نفت، تبدیل به موضوعی حیثیتی شده بود و با کمترین میزان ارزیابی اقتصادی. مساله وقتی حیثیتی یا هویتی میشود، اولین قربانی تمرکز بر عوامل اقتصادی خواهد بود.
در خانه اجارهنشینهای ارثرسیده، همه فکر میکنند کاشی قدیمی میتواند خرج بازسازی خانه را بدهد؛ حتی وقتی واقعیت ندارد، از دید آنها این شما هستید که نتوانستهاید به قیمت مناسب آن را بفروشید یا خود شما هم با خریدار همدست بودهاید!
در یک جمله میتوان گفت: یکی از مهمترین پیامدهای نفت در اقتصاد رفتاری جامعه ایرانی شکل گرفته است؛ جایی که عامل ارزیابی اقتصادی در تصمیمگیریها حذف میشود.