ویرگول
ورودثبت نام
نیما Dabaghian
نیما Dabaghian
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

قطبی شدن گروه

قطبی شدن گروه ، به این معناست که تیم های کاری تمایل دارند تصمیم‌های افراطی‌تری از میانگین تصمیم افرادشان اتخاذ نمایند.

قطبی شدن گروه هنگامی اتفاق می‌افتد که بحث منجر به اتخاذ نگرش‌ها یا اعمالی شود که افراطی‌تر
از نگرش‌ها یا عملکردهای اولیه افراد به تنهایی باشد
برای مثال بعضی از اعمال خشونت آمیز وحشتناکی از جمله آدم ربایی، حلق آویز کزدن و ...
که بعضی از دسته‌های اوباش مرتکب می شوند در حالت عادی هیچ یک از اعضای آن به اندازه کافی
برای اقدام به آنها جرات نداشته و ریسک‌پذیر نبوده‌اند.


مثال دیگر، کارهای فوق‌العاده‌ای است که بعضی گروه‌های امدادی در زمانهایی که
نیاز به کمک آن‌ها بوده انجام داده‌اند.
مانند تهیه غذا، لباس و مسکن برای بازماندگان بلایای طبیعی.
در حالی که هیچ یک از اعضای گروه به تنهایی برای انجام آنها شجاع و صبور نبوده.

قطبی شدن گروه ابتدا در سال 1960توسط جيمز استاتر(James stoner)يکى از
دانشجويان کارشناسی‌ارشد دانشگاه MIT، با این سوالات مطرح شد
آيا گروه‌ها تصميمات حادتر و خطرناک‌تر از تصميمات تک‌تک افراد مى‌گيرند؟
به‌ عبارت ديگر، آيا تصميمات گروهى خطرناک‌تر از تصميمات فردى است؟

قطبى شدن گروه آثار مهمى دارد. از آنجا که اعضاء گروه، تمايلات اوليهٔ خود را تقويت مى‌کنند، تمايلات انحرافى يک نوجوان نيز، بر اثر رفت و آمد با دوستانى که همان تمايلات را دارند، تقويت مى‌شود.
به‌خاطر داشته باشيم که نوجوان ابتدا به طرف کسانى که مثل او تمايلات انحرافى دارند، کشيده مى‌شود.
وقتى هستهٔ گروه از افرادى تشکيل شد که تمايلات انحرافى دارند، اين تمايل تقويت خواهد شد. به همين شيوه، نوجوانان همرنگ متقابلاً به سوى يکديگر جذب مى‌شوند و تمايلات همرنگى خود را تقويت مى‌کنند. همين پديده در کار گروهى نيز تجلى مى‌کند. کسانى که براى کار کردن انگيزهٔ قوى دارند، وقتى گروه تشکيل مى‌دهند معمولاً حالت افراطى به خود مى‌گيرند مثلاً، ديده مى‌شود که برخى دانشجويان، وقتى گروهى کار مى‌کنند، به جاى ۳۰ صفحه، ۱۵۰ صفحه گزارش تحويل مى‌دهند! کسانى هم که کار کردن را دوست ندارند، وقتى گروه تشکيل مى‌دهند، ته ماندهٔ انگيزهٔ خود براى کارکردن را نيز از دست مى‌دهند.

از طرف دیگر در سازمان‌ها هم زمانی که برای کاری جلسه‌ای برگزار می‌شود یا تیمی مشغول به کار می‌شوند
در واقع، تصمیم‌های تیم نسبت به متوسط تصمیم افراد، پر خطرتر و یا محافظه کارانه‌تر می‌شوند.
در نتیجه باید دانست تغییر در تصمیماتی که ممکن است استراتژی سازمان را عوض کند،
فقط به واسط فرآیندی اجتماعی اتفاق می‌افتد و دلایل عقلانی و منطقی نقش کمی در آن دارد.

کار گروهیکار تیمیمدیریتاجتماعخطای اجتماعی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید