روزهایی که از جدی شدن بحث کرونا و قرنطینه و شدت گرفتن توصیههای بهداشتی میگذرد، روزهایی است که تجربه التهاب و اضطراب برای بسیاری از افراد را به همراه دارد، این دلهره به حدی است که برخی این دوران را از آخرالزمان پنداشته اند....
توصیههای بسیاری پیرامون مسائل بهداشتی و خودمراقبتی فیزیکی صادر و دست به دست شد، اما کمتر پیرامون مواجهه عقلانی با این ویروس صحبت شد، ترسیدیم و با هراس و بدون تأمل و احیانا از سر خیرخواهی اقدام به اشتراک گذاری انواع فایل های صوتی و ویدئوها و متن های هراس انگیز نمودیم و لحظه ای به این فکر نکردیم که منابع اطلاعرسانی به اندازهای هستند که نیاز به فعالیت بیدریغ ما نباشد و ما میتوانیم به مدد اطلاع رسانی از کانالهای رسمی، لحظه ای با خود خلوت کرده و به جای به اشتراک گذاری پیام ها، به سالی که گذشت و دستاوردهای مان فکر کنیم، به سالی که پیش رو داریم و اهداف مان، از فرصت بودن در منزل برای بازی با بچه ها، رسیدگی به گل ها و انجام کارهایی که همیشه میخواستیم از شنبه ای نامعلوم آغاز شان کنیم، بپردازیم.
واقعا در این مدتی که از «قرنطینه» گذشت چقدر استفاده کردیم؟چند کارمحوله به شنبه نامعلوم را به اتمام که نه، اصلا شروع کردیم؟
این روزها فرصت خوبی است که خود را از دین پرونده های باز ذهنمان رها کنیم و یکی یکی به آن ها رسیدگی و برای همیشه ببندیم شان، فرصت طلایی برای انجام کارهایی که مهلت شان دارد به سر می آید، کارهایی که دقیقه نود که هیچ، دقیقه صد و بیست بازی را هم سپری کرده و این روزها برای شان حکم پنالتی های تساوی را دارند، خدارا چه دیدی ، شاید به گل نشستند و شادی برای مان آوردند.