حافظه فضایی یه مفهوم بسیار مهم هم در علوم روانشناسی و هم در حوزه طراحی تجربه کاربری حساب میشه. حافظه فضایی همون چیزیه که باعث میشه ما هرروز عصر بتونیم خونمونو پیدا کنیم: " مکان یابی اشیاء در فضای سه بعدی و دو بعدی"
یکی از پرکاربرد ترین استفاده های این قابلیت ذهن انسان، ایجاد مفهومی به نام الگوهای طراحی تجربه کاربری یا دیزاین پترن هست. الگوها، مدل هایی هستند که باعث می شن سایت یا اپلیکیشن ما اصطلاحا قابل یادگیری بشه. هرچی دقیق تر و بهتر از این الگوها استفاده بشه و در واقع حافظه فضایی کاربران بیشتر در طراحی در نظر گرفته بشه، تلاش کاربر رو در برخورد های اول رویارویی با محصول به طرز چشم گیری کاهش می ده و تجربه ی کاربری بهتری رو در برخورد اول که زمان طلایی برای ماندگار شدن در ذهن مخاطب هست ایجاد می کنه.
کاربر در مواجهه با یک برنامه ی منطبق با الگوهای ذهنی خودش، به راحتی مکان کامپوننت های مختلف رو پیدا می کنه و می تونه حدس بزنه که بعد از هر مرحله در برنامه چه اتفاقی می افته و این پیشبینی پذیری، حس امنیت رو برای مخاطب داره.
نکته مهم اینه که حافظه فضایی دقیق نیست و کاربران مکان هرکدام از کامپوننت ها رو به طور حدودی به خاطر می سپارن. به همین دلیل استفاده از یک آیکون با تصویر واضح، با اندازه مناسب و گویا برای تکمیل این قابلیت از اوجب واجباته!
شما تو حیطه ی کاری خودتون چه طور از این قابلیت استفاده میکنید؟ مثال هایی از این مفهوم تو زندگی روزانه و کاری خودتون دارید؟