ن گوهران
ن گوهران
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

احساسی تصمیم بگیر!

همیشه از بچگی یا بهتر بگویم از زمانی که عقل­ رس شده ­ایم، یادمان داده ­اند که احساسی تصمیم نگیریم و در هر شرایط عقل را در نظر بگیریم.

احساسی عمل نکن! احساسی فکر نکن! از روی عقل کار کن! عقلانی بی اندیش!

اما من در مسیر جذاب خودم چیزهای زیباتری یاد گرفتم. یاد گرفتم و به کار بستم و به چشم دیدم که خلوص احساس و شهود خیلی بالاتر از عقل است.

صبر کن! احساس؛ و نه هیجانات!

بگذار توضیح می­دهم. عقل درواقع آن چه از تجربه بر می ­آید را روی پلاکاردی می­ نویسد و به عنوان بهترین نسخه ارائه می­ دهد. دست به سینه، با چشم ­هایی خمار از غرور، پشت میزی مانند میز روان­ کاوان روان­ پریش و مغرور، می­ نشیند و توقع دارد هرآن­ چه را که می­ گوید سرمه­ ی چشم کنیم.

اما احساس؛ باز هم تاکید می­کنم احساس و نه هیجانات؛ احساس یک راهنمای درونی و یک ابزار شهودی بی­ نظیر برای تشخیص خوب از بد برای ماست. بیهوده همه چیز را به گردن احساس انداخته ­اند.

وقتی که از روی هیجاناتی مانند خشم، حماقت، غرور و ... تصمیماتی می­ گیریم و کارهایی را انجام می­ دهیم که بعدا برچسب احساسی بودن می­ خورند، در آن لحظه درواقع این احساس است که تمام تلاشش را می­ کند تا به ما بگوید: هی، داری اشتباه می­ کنی!

احساس بال بال می­زند تا ما را از تصمیم ­های هیجانی­ مان بازگرداند. درحالی که عقل در این مواقع انگار دچار حناقی اساسی شده است و یک گوشه سیگارش را می­ کشد و تماشا می­ کند.

شاید بپرسی کجا؟ کی؟ چی؟ احساس کی این کارها را کرده و من را راهنمایی کرده؟ قضیه ساده ­تر از این حرف­ ها است. تو همیشه، در حین اندیشیدن یا ارتکاب فعلی منفی، احساسی منفی داشته­ ای. هرچند که آن لحظه خواسته باشی به آن بی توجه باشی. احساس منفی درواقع با پوششی از حس خشم، ترس، کینه، عذاب وجدان، دلهره و ... می­خواهد به تو بگوید:

این فکری که تو سرت داری و این کاری که داری می­کنی خطاست. برخلاف اهداف و آرزوهاته.

اگر خواسته­ ات احترام است و در بحث با همسرت به تو بی حرمتی شده و قصد داری با چند ناسزای آبدار تلافی کنی، آن حس بد ناشی از کینه و خشم که درونت زبانه می­ کشد، همان احساس است که فریاد می­زند:

آااای داری اشتباه می زکنی.

دلهره ای که حین اندیشیدن به اتفاقی که یک ماه بعد شاید بیفتد یا نیفتد در دلت وجود دارد، در واقع صدای راهنمای درونت است که می­ خواهد بگوید:

این فکر و این چکنم یا نکنم اشتباهه بابا. بزن بغل. یه نفس عمیق بکش و بسپار به خودش.

و اگر از آن دست انسان­ های خوشبخت باشی که مزه ­ی خوب سپردن به خدا را تجربه کرده ­اند، درک می­کنی که راهنمای درون، حین توکل، با چه احساسات لطیف و غرق در آرامشی از تو پذیرایی می ­کند.

اگر فکر و عملی مثبت داشته باشی، احساست با پوششی از آرامش، شادی و شعف، شور و معنویت به تو نشان می­دهد که : بله، داری درست می­ری.

هضمش سخته؟ شاید سخته!

مثال بزنم؟ حتما!

ما احساسات فیزیکی مانند، بینایی، شنوایی، لامسه، چشایی و بویایی داریم. حالا وقتی را تصور کن که دستت را به ظرفی که نمی دانی داغ است نزدیک می­کنی. در این زمان عامل لامسه به تو گوشزد می­ کند که ظرف داغ است و تو هوشیار می­ شوی و دستت را می­ کشی. همین حالت نیز در کارایی باقی حس ­ها و حس گرهای جسم ما وجود دارد.

من می­ خواهم بگویم، عواطف نیز درواقع همان حس ششم معروف ما هستند. وقتی تو فکری داری و یا عملی انجام می­ دهی که صحیح نیست و تو را از آنچه که سلامت روح و زندگی، آرزوهایت و البته خدای درونت به آن نزدیک است، دور می­ سازد، این بار عامل عاطفه با بروز احساسات منفی مختلف سعی در هوشیار ساختن تو دارد. یعنی به تو علامت می­ دهد که:

ایییست! این فکر، این عمل داغ است. دست بزنی می­ سوزی!

و حالا وقتی دست از آن عمل یا فکر بکشی اوضاع رو به راه می­ شود و راهنمای درون این را با بروز احساسات مثبت از جمله آرامش، آن را یادآور می­ شود. وقتی اوضاع روبه راه است و تو در مسیر درست و به سمت هرآنچه روحت را خوشنود می­ سازد می­ روی، احساس با پوششی از حالات خوب فریاد می­ زند:

یووووهووو داری درست می­ری. همینه ادامه بده.

عقل این وسط آن کسی است که تمام و کمال، حال و احوالات و وقایع را با توجه به آنچه قبلا رخ داده ارزیابی می­ کند و بر اساس آن پاسخ می­ دهد. فراموش نکنیم، شهود و عواطف سیستمی از جانب الله یکتا برای راهنمایی دقیق و بی نقص ماست. حالا شما کدام را ترجیح می­ دهید؟ عقل یا احساس؟

به نظرم که احساسی تصمیم بگیریم بهتر است!

احساسعقل
سال ها سخت درس خوندم تا یه مهندس واقعی بشم، اما هرچی بیشتر پیش رفتم،نویسنده درونم بیشتر فریاد میکشید: نهه. تو یه دونه مهندس نشی چرخ دنیا وای نمی ایسته. تو فقط هرچی من میگم بنویس.بالاخره گفتم چشم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید