حتما برای شما هم پیش آمده پس از مطالعه یک مطلب به این موضوع برسید که چرا این مطلب هیچ نکته مثبت و یا جذابی نداشت و هیچ موضوع خاصی عایدتان نشده است؟ شاید آن مطلب حرفی برای گفتن داشته اما جایی از زمان، فدای سئو شده است...
حدود 10 سالی است که روزانه با تعداد زیادی کلمه و مطلب در موضوعات مختلف سر و کار دارم و طی سالهای اخیر تمرکزم بر بازاریابی محتوایی بیشتر شده و بیش از هر زمان دیگری به هدف هر محتوای تولید شده دقت میکنم. هدفی که به غیر از اطلاع رسانی و آگاهی به مخاطب، باید به خرید منجر شود. اما چه چیزی باعث شده تا برخی مطالب نه تنها به خرید منجر نشوند، بلکه حتی ارزش خواندن را هم نداشته باشند؟!
اوایل که مطالب نه چندان خوشایند به دستم میرسید، گمان میکردم من خیلی حساس هستم و دلیش هم کوچ از دنیای خبرنویسی به سمت بازاریابی محتوایی است. گاهی وقتها هم سئو را مقصر اصلی میدانستم و به همکارانم در بخش سئو سایت نهیب میزدم که «این سئو دست و پای نویسنده را بسته»!
اما پس از مدتی متوجه جای خالی درست نویسی، نویسندگی اصولی و یا اصلا علاقه به نوشتن در برخی از دوستان تولیدکننده محتوا شدم. افرادی که شاید به واسطه علاقهشان به یک صنعت و صنف نوشتن درباره آن را جدی گرفته بودند یا به دلیل بیکاری به ناچار به سمت تولید محتوا سوق داده شده بودند.
گاهی هم تب و تاب فریلنسری، آنها را به سمت سادهترین راه دیده شدن در دنیای وب کشانده بود چرا که میتوانستند با تولید چند محتوای ناب در صفحات ابتدایی موتور جستجو گوگل، موقعیت شغلی خوبی دست و پا کنند. گرچه در این میان بسیاری هم علاقه و استعداد خوبی در نوشتن داشتند، اما اکثر مواقع خودشان را به چند تریک سئو محدود میکردند و به قول خودم، محتوا را فدای سئو میکردند.!
طی یکسال اخیر که کرونا بیشتر همکارانم را به خانه نشینی و دورکاری دعوت کرد، دایره همکاریام با تولیدکنندگان محتوای دورکار نیز بزرگتر شد و در کنار آن جدال محتوا و سئو هم برای من بالا گرفت. روزهایی بود که محتوا فدای سئو میشد و گاه، سئو به پای محتوا میسوخت. اما چاره چه بود و چیست؟
داستانهای متعددی دارم که اکنون مجالی برای بازکردنشان در این فرصت کوتاه نیست. اما خالی از لطف ندیدم تا نکاتی که بارها و بارها با همکارانم در بخش تولیدمحتوا در میان گذاشتم را با شما نیز به اشتراک بگذارم.
این روزها که شعور موتورهای جستجو در سطح شعور انسانها و حتی بسیار طبقه بندی شدهتر و منظمتر عمل میکنند و در مقابل الگوریتمها، هوشمندی هر چه بیشترشان را هر روز به رخ ما میکشند، چرا هنوز هم ما محتوا را فدای چند تریک قدیمی و نه چندان کاربردی سئو میکنیم؟ به عبارتی متن را رها کرده و به حاشیههای سئو زنجیر انداختهایم؟
منظور از طرح این موضوع نادیده گرفتن نقش سئو در دیده شدن مطالب نیست و انگشت اتهامی از سوی نوشتار ناخوشایند به سمت SEO نشانه نگرفتهام؛ بلکه موضوع مورد توجه در این مطلب تنها نحوه به کاربردن صحیح تکنیکهای سئو در یک نوشتار بازاریابی است. معتقدم بهبود این امر با آموزش هرچه بیشتر همکاران تولیدکننده محتوا در ابتدای راهشان، مسیر را برایشان هموارتر میکند.
بارها دیدهام یک محتوای سئو شده، فقط به تکرار چندباره کلمه کلیدی و یا انتخاب تایتلهای خاص و دلربا منتهی میشود و محتوا نه موضوعی دارد و نه حتی تکنیک سئو. در این شرایط توصیه میشود آگاهی از جدیدترین الگوریتمها به همراه داشتنِ یک همکار کاربلد در واحد سئو تا حد زیادی شما را از چارچوبهای از رده خارج شده SEO نجات میدهد.
طبیعتا محتوا، چیزی جز یک نوشتار ساده برای اطلاع رسانی به مخاطب نیست. پس چرا با محدود کردن خودتان در تولید محتوا، همه شعور، احساس و هدف موضوع را فدای تکرار کلمه کلیدی میکنید که دست آخر یک خواننده هم ندارد...؟ کمی بیشتر بخوانید و بدانید تا تولید کننده محتوا باشید!
فرض کنید میخواهید ماجرای یک روز هیجان انگیز در محیط کارتان را برای یکی از اعضای خانوادهتان تعریف کنید. در این تعریف چه میزان احساس و هیجانات خود را وارد داستان میکنید؟ چقدر از واژههای خاص و مهیج برای رساندن میزان شادی یا هیجانی که تجربه کردهاید استفاده میکنید تا مخاطب شما هم به همان میزان موضوع را درک کند و حتی با شادی شما سهیم شود؟
خب، حالا تصور کنید میخواهید همان داستان را بنویسید یا برای تعداد بیشتری از افراد بازگو کنید، آن زمان چگونه هیجان خود را در میان واژه ها غوطه ور میکنید و به گوششان میرسانید؟ یادتان باشد، میزان موفقیت شما در بیان احساسات و یا هیجانات محصولی که درباره آن مطلبی خلق میکنید، به راحتی توسط مخاطب سنجیده میشود و آن زمان است که مطلب شما به سرعت در موتورهای جستجو جایگاه قابل قبول میگیرد.
«سخن کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند»
اصلا به این فکر کردهاید که هر محتوایی که توسط شما تولید میشود، بخشی از وجود شما در آن محتوا جا گذاشته میشود؟ یا مثلا بگویید انرژی ویژهای صرف نوشتن یک مطلب کردهام و از نگارش آن به خود افتخار میکنم؟
به نظر من یک نویسنده یا تولیدکننده محتوا همانند یک هنرمند نقاش یا مجسمه ساز، واژهها و کلماتش در هر متنی را پیکرتراشی میکند، رنگ و لعاب میدهد و سپس به گوش مخاطبش میرساند. چه آن مطلب درباره موادغذایی، چه خودرو و یا آگاهی از نحوه ثبتنام در کنکور باشد.
در هر صورت نویسنده واژگانش را تراشیده و در بهترین بسته بندی به مخاطبش تقدیم کرده است. پس با این تصور هر محتوا خود شما هستید. چرا که حتی یک تولید کننده محتوا هم روزانه با تعداد زیادی کلمه و اطلاعات مواجه است که از جمله نیازهای دانستنی او محسوب میشود؛ پس نه تولیدکننده محتوا انسان فضایی است و نه خواننده آن.
اکنون با تصور اینکه محتوا شعور دارد، روح دارد و بخشی از ماست، نباید حتی کمترین ناخالصی در یک محتوا نگارش شود؛ زیرا علاوه بر اینکه به شخصیت مخاطب توهین میشود، بلکه حتی گوگل هم به واسطه هوشمند شدن روز افزونش، اعتبار مطلب و سایت ما را کمرنگ میکند. در نهایت باز توصیه میشود در مسیر تولید بازاریابی محتوایی، نه از محتوا غول و مانع بسازیم و نه از سئو.