نگار ابراهیمی
نگار ابراهیمی
خواندن ۲ دقیقه·۵ سال پیش

روایت یک سقوط.

سومین روزی بود که به خاطر حضور ذرات مرگ نامرئی در هوا خانه‌نشین شده بودیم. در اتاقم بودم و در همان حال که صدای موسیقی سنتی از بیرون اتاق می‌آمد، درس می‌خواندم. من از بچگی هروقت می‌خواستم درس بخوانم می‌نشستم جلوی تلویزیون، بزرگتر که شدم موقع درس خواندن آهنگ‌های خودم را گوش می‌کردم و حال‍ا فهمیده‌ام بهترین روش این است که آهنگ‌های کل‍اسیک یا سنتی از فاصله‌ی نه خیلی زیاد و نه خیلی کمی به گوشم برسد، طوری که نه ذهنم را درگیر جزئیاتش کند و نه به کوچکترین صداهای اطرافم مهلت شنیده شدن بدهد. درسی که مدت کوتاهیست می‌خوانم نه برای دنیاست و نه آخرتم؛ می‌خوانم چون سال‌ها دوست داشتم این موضوعات را بدانم اما برایش کاری نمی‌کردم. گویی دانستن این مطالب را به خودم مدیونم و حال‍ا سعی دارم از خجالت کم‌کاری‌های سال‌های اخیرم دربیایم.

روزها نور ضعیفی از ل‍ابه‌ل‍ای ساختمان‌های بلند روبه‌رو و مجاور به پنجره‌ی اتاق من می‌رسد، با عبور از پرده‌ی حریر سفیدرنگ محو می‌شود و اتاقم را به شکل دل‌گیری روشن می‌کند. جلوی پنجره‌ی اتاقم -البته پنج متر پایین‌تر- حیاط خلوت کوچکیست که منحصراً در اختیار واحد دوم ساختمان است. می‌گویند پیرزنی با بیماری روانی مشخصی آن‌جا زندگی می‌کند که هرروز تمام زندگی‌اش را می‌شوید، از جمله همین حیاط خلوتی را که در اختیار دارد. معمول‍اً صبح زود این کار را می‌کند، همین تابستان امسال من چندباری با صدای مداوم ریخته‌شدن آب از شیلنگ به روی موزاییک‌ها بیدار شده‌ام.

خزیده بودم توی تختم و با لذت درس می‌خواندم، که ناگهان اتاق برای لحظه‌ای تاریک و دوباره روشن شد، و همان موقع صدای وحشتناک برخورد چیزی شکستنی با زمین را شنیدم. بعد از چند ثانیه صدای جیغ ممتدی در گوشم پیچید و فهمیدم قضیه از چه قرار است. کسی، لحظه‌ای قبل از مرگش، از کنار پنجره‌ی اتاق من پایین افتاده‌است. من حاضر و شاید شاهد مرگ کسی بوده‌ام. درواقع کسی بعد از تمامی اتفاقاتی که بر او رفته و گفت‌وگوهای درونی خودش تصمیم گرفته که زندگی‌اش را متوقف کند. رفته سه طبقه بال‍اتر از من ایستاده، پایین پایش را نگاه کرده، تل‍اشی تنش روی موزاییک‌های تمیز آن پایین را هم تصور کرده، پریده -حتی زانوهایش به تصمیمش خیانت نکرده‌اند، با سقوطش لحظه‌ای اتاقم را تاریک کرده و تمام شده است.

دانشجوی علوم‌کامپیوتر، علاقه‌مند به ادبیات، هیپ‌هاپ فارسی، پیاده‌روی و شطرنج.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید