نگينا
نگينا
خواندن ۱ دقیقه·۷ سال پیش

قهوه

[قهوه]

قهوه خور نبوديم ما كه

خواستيم بگيم چشماش قهوه اى بود معتادمون كرد ديديم اين صبتا به ما نمياد:')

اى بابا

هى ما ميخوايم دل بكَنيم از همه چى ببُريم بريم تو يه كلبه تنها عطر نارنگى بماشيم بياماشيم بماشانيم؟ چى بود؟!

باز دلمون يهو بندِ يه جديدش ميشه

باز يه دل بِبر جديد سرك ميكشه تو زندگيمون

چى شد اصن؟

امروزم غمِ قهوه داشت نِگام.

از جلو قهوه فروشى رد شدم گفتم هيهات.

نرفتم داخل ميبينى؟

خل شديم.

بايد بريم

راست ميگه كه اينجا جاى موندن نيست

منم اگه موندم بخاطر توعه.

اما ميدونم كه ميرى

چمدونم تو كنجِ گنجه درِش بستست.

اى بابا ميدونم ميرى

نرى من ميرم.

عادت ندارم به خوشى

زياد شه يجورى ترس برم ميداره كه فارست گامپو از بندينكش ميگيرم ميذارم تو جيبم فرار ميكنم.

ميرم و نميدونم كجا

مى رم و نميدونم چرا..

مى رم فقط

ولمون كن تو رو خدا.

فردا قهوه ديدم ميخورم

تو ام اشك نريز.

خواستى بهت يه كافه ى خوب ميگم

كافه ها يادت ميبرن كه چشمات اشك داشت.

بشين تو كافه..

دودِ سيگارشونو بخور

سعى كن سرفت نگيره

ها نگفتم دارم به دود سيگارم عادت ميكنم؟سمتش نرفتم هنوز دلم نميكشه.اما ديگه ميذارم برن تو شُشهامو دمار از روزگارشون در بيارن

يجورى بايد تمومش كنيم ديگه بلخره. حالا با دود يا بى دود.

دور نشيم از بحث

به دستاى عاشقون نيگا كن

چشماتو بدوز رو لباى پسره ببين چجورى قربونِ دختره ميشه.

يه قلپ قهوه بخور

چشمتو بنداز رو كفشاى دختره

ببين چجورى تيپشو براى پسره رديف كرده.

خوب كه اشكات رفتن تهِ چشمت

حالا اون گوشه موشه هارو بگرد

يه روزنامه خون كه ديدى

با يه كلاه و يه عصاى خسته

حالا بيشتر لبخندت مياد

ميبينى هنوز اينا رو؟

خب ديگه قهوت سرد ميشه

منو وداع گوى.


-نگينا

https://t.me/bymyeye

قهوه
تا وقتى كه نفسى هست و دم و بازدمى داريم به قشنگياى دنيا اضافه ميكنيم. باشد كه از خودمون راضى بميريم. كانال تلگرامم: https://t.me/bymyeye
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید