ویرگول
ورودثبت نام
نگین حسینی
نگین حسینی
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

شکل‌ گرفتن.

بیش از هر زمان دیگری در زندگی‌ام که در گذشته‌ای دور و نزدیک سپری شده است احساس غریبی می‌کنم. کلمات از جایی میان سرم وارد صفحه‌‌ی سفید نمی‌شوند، از میان جایی در خلا‌هایم وارد می‌شوند. از میان جایی در ریشه‌ی خودت که آن‌ها را پنهان کردی. من وقتی می‌خواهم پنهان کنم نمی‌نویسم. من وقتی می‌خواهم نشان ندهم نمی‌نویسم. من وقتی می‌خواهم رنج و درد را نبینم نمی‌نویسم. من می‌خواهم نبینم اما پس چه‌جوری باید آن‌ها را بنویسم؟ چه جوری ظاهر آن‌ها را در شکل کلمه بر روی صفحه نشان دهم وقتی نمی‌خواهم ببینم؟ باید شما را جایی در میان ریشه‌ی خودم بگذارم تا بتوانم بگویم حالا این چیزی هست که من می‌گویم. باید در عمق نفرتِ ریشه‌دارم شما را قرار بدهم تا بتوانم چیزی از آن خلق کنم. من آگاهانه در ناخودآگاهم شما را قرار می‌دهم تا دردش من را شکل دهد.

www.neginhoseini.blogfa.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید