ویرگول
ورودثبت نام
nejat akharzamain
nejat akharzamain
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

آمد آفتاب هوشیاری

غزل هستی اثر علی اکبر خانجانی
غزل هستی اثر علی اکبر خانجانی


خواستاری باران نمودم دورانی

آمد باران

شد سیلاب

ببرد با خویش هر آنچه که بود اندر بساط خواب

آمد آفتاب هوشیاری

بسوخت سرزمین جان

عطش آمد به میزان آب

از دل کویر جوشید چشمه سارانی ناب

این وصف جوشش نیست

وصف جریان است

از جوشش تا به جریان

از نیستن ناب است تا به هستی خواب

و اینک گهگاهی بهوش می آیم

و رؤیاهای بر باد رفته ای را می نگارم

به مثابه عطش نیمه شب در جستجوی چشمه آب.

چه عبث

چه خراب.

از کتاب (غزل هستی) اثر استاد علی اکبر خانجانی،نویسنده 179جلدکتاب که همگی را بصورت رایگان منتشرکرده اند:

https://erfanalavi.site/


کتاب شعرعلی اکبر خانجانیغزلیاتآفتاب هوشیاریغزل هستی
استاد علی اکبر خانجانی،عرفان،زندگی درمانی،شناخت درمانی،نزول و عروج روح در خلق جدید آخرالزمان،کتابهای عرفانی،تناسخ،جهان های هم ارض،جهان های موازی،اسرار جهان هستی،مالیخولیای پزشکی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید