
توشه آخرت
1- آخرت همان آخر دنیاست . آدمی به ایّام پیری و مرگ هر چه که از دنیا در ظاهر و باطن دارد همان توشه و میراث اخروی او در حیات بعد از مرگ و زندگی جاوید است منتهی در کیفیتی بسیار شدیدتر .
2- در هر مرحله از حیات ، آخرت همان باطن و معنا و جوهرۀ حیات آدمی است که البته در جریان حیات مستمراً تبدیل و تحویل و تکمیل می شود .
3- دلی که به هنگام مرگ پر از بخل و عداوت و نفرت است و اندیشه ای که جز پریشانی و تناقض و تشنج نیست همین پریشانی و نفرت با کیفیتی بسیار شدیدتر رزق حیات بعد از مرگ است و این حیاتی دوزخی است .
4- کسی که کل همّ و غمش یک قطعه زمین و خانه و باغی و اتومبیلی است بهمراه دهها چشم که بر این اموال دوخته شده و در سودای تصاحب آن است ، پس از مرگ نیز اسارت روح در این اموال بهمراه نبردی در حفظ و حراست آن همان توشه و غذای پس از مرگ است یعنی اموالی که اینک به تصاحب دیگران آمده است و روح سرگردان صاحبش از قبر سعی می کند آنرا برای خودش حفظ کند و با وارثانش در نبرد است . آیا از این اموال هیچ غذائی برای روح او حاصل می آید ؟ این همان حیات دوزخی است .
5- کسی که تمام همّ و غمش سلطۀ عاطفی بر همسر و فرزندان و احتمالاً چند تا رعیّت و کارگر است و تمام قلبش در تصرف و نبرد خونین برای تصاحب روح آنهاست ، آیا پس از مرگ چه وضعی پیدا می کند ؟ همسر به سراغ کس دیگری می رود و فرزندان همۀ تعلقات و پیمان ها را با والدین لغو و باطل می سازند و چه بسا به او ناسزا می گویند و رعیت هائی که از مرگ ارباب شادمانند و به روحش لعن می فرستند . اینست غذای روح پس از مرگ . اینست دوزخ !
6- حیات اخروی ظهور همان حیات باطنی و پنهان در دنیاست که آشکار می شود با برکنار رفتن حجاب تن . با کسانی که مستمراً در دل خود در نبرد بودی و کسانی که باطناً با تو در عداوت بودند اینک این ارواح تن به تن بر هم تیغ می کشند و یکدیگر را زجر می دهند اینست حیات پس از مرگ .
7- حیات اخروی بعد از مرگ عرصۀ ظهور و فعالیت صفات نفسانی بشرند که در حیات دنیا اساساً پنهانند.
8- همۀ زندگی و تعلقات و مسائل بیرونی را از خود نادیده گیرید . آنچه که باقی می ماند حیات اخروی شماست و غذای شما پس از مرگتان .
9- اگر با حذف همۀ امور حیات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و علمی و عبادی و هنری و خانواده گی خود در بیرون ، چیزی در درون شما باقی نمی ماند این بمعنای برزخ و عبث است که پس از مرگ حاصل می شود که اکثر مردمان دچارش می شوند یعنی چیزی بین بود و نبود .
10- در یک کلام ضمیر ناخودآگاه یعنی احساسات و صفات نهان ، که پس از مرگ می ماند و رزق حیات و هستی ابدی ماست .
11- زیرا احساسات به مثابۀ ذخیره و پس انداز ابدی وجودند و صفات هم جوهرۀ همۀ اعمال و امیال و آرمانهای ما هستند که در نفس ما نقش ابدی شده اند و هویت مایند .
12- به زبان واضح تر آنچه که در تنهائی خود هستیم را به ارث می بریم و با آن پس از مرگ خواهیم زیست . و لذا آنها که از تنهائی وحشت دارند و یا در تنهائی بیقرارند همین است حیات اخروی آنها .
13- به بیان دیگر ما دل خود را با خود به حیات دیگر می بریم و مابقی از ما ساقط می شود . و دل پس انداز وجود است . همانطور که آخرین حرف ما با هر چیزی را احساس ما می زند . این حرف آخر همان حیات آخرت ماست .
14- اگر دل ما با خدا نیست پس از مرگ در قحطی و برزخ و دوزخیم زیرا از منشأ حیات جاوید منقطع هستیم و دستمان از رزاق کوتاه است .
15- حرف و حس آخر دل انسان دربارۀ هر چیزی و کل زندگی ، عشق یا نفرت است ، محبّت یا انزجار است ، وحدت و یا تشنج است و عداوت . و اینست که به ارث برده می شود و توشۀ آخرت ماست .
16- حیات اخروی اکثر انسانها پس از مرگ تا قبل از قیامت کبری ، دل کسانی است که در عالم خاک دوستش دارند . چرا که دل ، قلمرو حیات اخروی است . و دل اهل محبّت دربی از درهای بهشت است .
....
کامل بخوانید در:
📗 کتاب بارانداز حکمت،مقاله توشه آخرت
✏️مؤلف : استاد علی اکبر خانجانی
📆 تاریخ تألیف : 1388
🔽لینک برای دانلود رایگان کتاب بار انداز حکمت کلیک کنید:
https://www.khanjany.org/barandazehekmat/