
38- در عصر ما ، ابلیسی لطیف تر و ضدّ انسانی تر از آن چیزی که امروزه در بازار «عرفان» نام گرفته است وجود ندارد . عرفان حقیقی چیزی جز شناخت گناه و رگ و ریشه های آن در وجود نیست .
39- و نیز اینکه حقیقتی ناب تر و مظلومتر و مهجورتر از عرفان نیست که هم از جانب عامّۀ مردم و شیّادان مورد چنین سوء استفادۀ پلیدی قرار گرفته است و هم از جانب به اصطلاح فقها و علمای دین و شرع . و اینست که در بحران و قحطی معنویّت و دین قرار داریم .
40- آدمی در مواجهه با عشق ، مرگ ، رؤیاها و آرزوهای محال خویش است که مرتکب گناه می شود و همین امر منشأ راز واری و سرّ سازی است تا بدینوسیله گناهانی که جان و دل و وجدان را می آزارند تا ابد در پردۀ ظلمت و جهالت و نسیان بمانند و بتدریج فراموش و نابود شوند ولی هرگز نابود نمی شوند و در اعماق آدمی روح و دل و جان و وجدان و آگاهی او را چون خوره می تراشند و تمام وجود را چرکین و ظلمانی و دیوانه می سازند . بنابراین گناه پذیری بمعنای درک و پذیرش مسئولیت اعمال زشت و جاهلانۀ خویشتن اساس تفکّر و مکاشفه و معرفت و هدایت است. آنکه برای خود گناه سراغ ندارد بسوی تجاهل و حماقت و جنون می رود و نام این واقعه را راز و اسرار و عرفان و سرنوشت و طلسم می نهد .
41- شناخت و کشف رگ و ریشه های گناه در اعماق نفس خویشتن همان نقب زدن در قلب جهل و ظلمت نفس است زیرا گناه سر برآورده از جهل است .
42- پس درک حقیقت گناه و تقبّل مسئولیت آن و آنرا از خود دانستن و فرافکنی نکردن سرآغاز معرفت و علم النّفس و بخود - آئی و فائق آمدن بر جهل خویش است . خرافه محصول تلاش انسان برای انکار گناهان خود است و محوّل کردن عذاب خود به اموری نامربوط به خود: انکار خدا!
43- کسی که اصلاً معنائی بنام گناه را در خود نمی پذیرد معرفت ناپذیر و حامی جهل در خویشتن است . علم در نزد چنین آدمی چیزی جز مجموعه ای از فوت و فن نیست که بواسطۀ آن بتواند عذابهای ناشی از گناه و جهل خود را بپوشاند یا تخفیف دهد یعنی این علم ضدّ علم است که همچنان مشغول بیگانه سازی انسان از خویشتن می باشد . این علم ضدّ انسان است و ضدّ حقیقت و ضدّ خدا و دین و مسئولیت . و لذا همۀ حامیان و پیروان این علوم امروزه در خصومت با دین و مسئولیت انسانی قرار گرفته اند . برخی علناً و مستقیم و برخی هم غیر مستقیم (منافقان) .
44- کسی که برای خود گناه سراغ ندارد یعنی جهلی در خود نمی بیند پس از علم و معرفت بیگانه است و هرگز رشد انسانی و معنوی ندارد . زیرا گناه و عذاب حاصل از آن زبان جهل است که با صاحبش سخن می گوید و او را دعوت به شناخت و تأمل می کند . اینست که مثلاً علی (ع) که سلطان علم و معرفت است بیش از هر کسی از گناهان خود می هراسد و می نالد .
45- اینست که این تقدیس کنندگان و سرّ سازان و راز بافان گناهان خویش به اشدّ خرافات مبتلا می شوند که حاصل اشدّ عذابهای حاصل از گناه است . و این همان شیطان زده گی است . یعنی آنانکه اصل گناه و وجود شیطان را منکر بودند به تسخیر شیطان درآمده و به شیّادانی بنام جن گیر و دعا نویس مبتلا شده اند. نگاه کنید که عصر آزادی بی قید و شرط رابطۀ مستقیمی با ظهور خرافات مدرن دارد .
46- یعنی مکتب اصالت نفهمی (خرافه پرستی) محصول انکار وجود شیطان و معنای گناه است و این همان کفر اندر کفر است که دعوی دین و مذهب هم دارد که بزرگترین لکّۀ ننگ و فسادی است که بر دامن دین نشسته است و دعوی #عرفان هم دارد . «آنچه که من می کشم عذاب گناه من نیست بلکه یک کسی یا نیروی غیبی با من عداوت کرده است» . این حرف خرافاتی است .
47- یعنی میزان رشد خرافه در هر فرد و جامعه ای نشان دهندۀ میزان رشد گناه است که البتّه امروزه بایستی دکانهای روانکاوی و مشاوره و روان درمانی های جدید را هم شعبات مدرن و اروپائی همان #خرافه و #دعانویسی و جن گیری دانست که کاری جز تقدیس و توجیه گناه برای بیمار ندارند که عملاً فقط استفاده از روان گردانهاست که موقتاً کارگشائی می کند . یعنی خود فریبی و تجاهل و خود احمق سازی را به کمال می رساند که فرد بکلّی از تمامیّت روح و روان خود بیگانه شود و همه چیز را به نسیان سپارد ولی این محال است . این روان گردانها به مثابۀ میوۀ درخت زقوم هستند که موقتاً عذاب را کاهش می دهند ولی بزودی دوباره عود می کند و شدیدتر از قبل می شود .
📗 سیر و سلوک عرفانی
✏️مؤلف : #استاد_علی_اکبر_خانجانی
📆 تاریخ تألیف :1376- 1388 ه.ش