گزارش نقد شعر
عنوان: «این تناقض»
شاعر: حجت بقایی
نشریه داخلی دانشکده ادبیات پاییز ۱۴۰۴
۱. مقدمه
شعر «این تناقض» از حجت بقایی، شعری اجتماعی ـ انتقادی است که در قالبی آزاد و زبانی صریح، به یکی از دردناکترین مسائل جامعه معاصر ایران میپردازد: دوگانگی میان گفتار و کردار، میان شعار و عمل. شاعر در این اثر، بهویژه تضادهایی را هدف قرار میدهد که در لایههای قدرت، دینباوری، و اخلاق اجتماعی رخنه کردهاند.
۲. درونمایه و مضمون
مضمون محوری شعر، نفاق و ریاکاری اجتماعی و سیاسی است؛ شاعر از وضعیتی میگوید که در آن مردم یا مسئولان شعارهایی سر میدهند که با سبک زندگی و باورهای واقعیشان در تضاد است.
در بیتهای آغازین، شاعر با تصویرسازی تند و هوشمندانهای تناقض را عریان میکند:
نه! نمیگنجد به عقل و دین
که بر لبان ما چنین
شعارِ "مرگ بر..." رود
ولی دلمان در لندن
و زادگاه فرزندمان
در آغوشِ واشنگتن!
اینجا تضاد میان ظاهر و باطن، شعار و واقعیت، به اوج میرسد. شاعر از نمادهای جغرافیایی (لندن، واشنگتن) برای نشان دادن غربزدگی پنهان پشت چهرهی ضدغربی استفاده کرده است؛ روشی که هم بار انتقادی دارد و هم زبان شعر را زنده و معاصر میکند.
۳. ساختار و زبان
شعر در قالب نیمایی آزاد سروده شده، اما از آهنگ درونی و ضرباهنگی منظم برخوردار است. تکرار واجها و قافیههای درونی ("عقل و دین / صبحگاه ـ شامگاه / مردمِ تهیدست ـ صاحبِ قدرت") نوعی موسیقی پنهان در متن ایجاد کرده است.
زبان شعر، ساده و بیپیرایه است؛ اما در عین سادگی، طنین خطابهگونه و انتقادی دارد. شاعر از واژگان دینی و سیاسی در کنار واژههای روزمره بهره میگیرد تا تضاد معنایی را برجستهتر کند.
۴. عناصر بلاغی و تصویری
شاعر با بهرهگیری از تصویرهای تقابلی، جهان شعر را بر پایهی دوگانگی ساخته است:
لب و دل
شعار و رفتار
عدل و استثنا
صبحگاه و شامگاه
این تقابلها ساختار معنایی شعر را شکل میدهند و واژهی «تناقض» را از یک مفهوم انتزاعی به تجربهای حسی و اجتماعی بدل میکنند.
همچنین در پایان شعر، پرسش خطابی تند و تأملبرانگیزی مطرح میشود:
اگر سؤال میرسد
از این دو رو نگریستن
چه کس جواب میدهد
به ذهنِ مردمِ خسته از تناقضِ زیستن؟
پرسشی که نه تنها پاسخی نمیخواهد، بلکه خواننده را در خلأ اخلاقی و فکری جامعه رها میکند؛ و این خود نقطهی قوت شعر است.
۵. پیام و نگاه شاعر
شاعر در این اثر، از موضعی انتقادی اما انسانی سخن میگوید. هدف او نه تخریب، بلکه افشاگری اخلاقی و بیدارسازی وجدان جمعی است. لحن شعر، آمرانه یا خشمگین نیست؛ بلکه آمیخته با اندوه و حیرت است—حیرت از زیستن در جامعهای که در آن شعار عدالت، در کنار تبعیض و ویژهخواری طنین میاندازد.
۶. جمعبندی
«این تناقض» شعری است که بهیادماندنی میشود؛ نه بهخاطر آرایههای پیچیده، بلکه به دلیل صداقت تلخ و جسارت بیانش. حجت بقایی در این اثر، توانسته است از زبان شعر برای بیان درد اجتماعی استفاده کند، بیآنکه به شعارزدگی یا تعصب بیفتد.
در روزگاری که «تناقض» به عادت بدل شده، چنین شعری یادآور این حقیقت است که شعر هنوز میتواند آیینهی اخلاق و آگاهی باشد.