ghost·۶ روز پیشجز چایی پاسخی به مشکلات زندگی ندارم.وای بیسکوئیتم افتاد توی چایی خدایا چرا همه این اتفاق بدا واسه ما آدم خوبا میافته؟ :(
ghostدراتاقک زیر شیروانی ذهن·۱ ماه پیشساعت ها جمله ساختن ...!1مدتهاست که قد کشیده م آنقدر که دراز و کج و کوله بنظر می آیم ، دیگر شرط آمدن عید، وجود لباس و کفش نو نیست؛ فهمیدهام چه شرایط بر وقف…
ghostدرزندگی شستن یک بشقاب است☘️·۳ ماه پیش«نمیفهمد فهمیدنِ دنیا چه غمی دارد.»زمانی که عنصر پراکنده ی در فضا بودم فکرش را هم نمیکردم روزی در سیاره ی زمین پا بگذارم سیارهای آبی و غیر قابل تحمل انسان های رانده شده از ج…
ghostدراتاقک زیر شیروانی ذهن·۴ ماه پیشواژه های نارس مغزمدیگر چه بنویسم؟دوکلمه، چند کلمه، یک نفس، یک بو، صدایی از رهایی دستو پایم، بنویسم؟ کلمات دیگر معنی نمیدهند معانی که من میخواهم آن چیزی…