در ادبیات عامه، اصطلاح «از ما بهتران» به جن و پری اطلاق میشود و شرمین نادری نویسندهایست که بیش از هر نویسنده معاصر دیگری به این موضوعات پرداخته است. کتاب های او، اغلب، داستان های کوتاه و رمان هایی هستند که ما را به دنیای عجیب و غریب افسانههای تلخ و شیرین ایرانی میبرند و همین ایرانی بودن شاید مهمترین ویژگی آثار این بانوی نویسنده است.
شرمین نادری در سال 1355 در تهران به دنیا آمده اما اصالتی شیرازی دارد. او مدرک کارشناسی ارشد تصویرسازی را از دانشگاه تهران دریافت کرده و به عنوان شاعر، نویسنده و تصویرگر شناخته میشود.
شرمین نادری نزدیک بیست سال است که برای نوجوانان و جوانان و حتی کسانی که پدربزرگ و مادربزرگ شدهاند مینویسد. اصلاً خود او جایی عنوان کرده قائل به مرزبندیهای سنی نیست و با رعایت اصول سادهنویسی میتوان هر کسی را با خود همراه کرد و البته گاهی هم خواندن نثر او آشتی عمیقتری با زبان فارسی میطلبد، مثل وقتی که به سراغ کتاب «فدایت شوم» اش میرویم که شامل نامههایی از یک عاشق به معشوق است و راوی در دوران مشروطه زندگی میکند.
درباره فرشته ساری بیشتر بخوانید
شرمین از سال ۱۳۸۰ به عنوان نویسنده و تصویرگر در نشریات مختلف بهویژه حوزهی جوان و نوجوان کار کرده است. او همچنین تجربهی نویسندگی برای برنامههای نوجوان و جوان در تلویزیون و تجربهی قصهگویی و قصه نویسی برای آیتم های برنامه رادیو هفت را در کارنامهاش دارد . کتاب های منتشر شدهاش از سال ۱۳۸۳ تا امروز بیشتر در حوزهی تاریخ و ادبیات کهن و قصههای قدیمی و زندگی آدمهای روزگار دور است.
اگر خوانندهی همیشگی قلم نادری بوده باشید میدانید که او به شکلی ویژه ما را به عقاید طهرانیهای قدیم راجع به قصهها و افسانهها پیوند میزند. او درباره این سبک از نوشتن گفته است: «در خانواده پدریام حرف زدن درباره جهان پريان و اجنه و اشباح، چيزی است مثل گفتن از حياط همسايه بغلی ساده و معمولی و روزمره، به قولی آنها اين نگاه را زندگي میكنند و اگر باورشان نكنی بايد هميشه تافته جدا بافته باقي بمانی.
علاوه بر اين، علاقه بيحد من به افسانههای عامه و البته گره خوردن اين افسانهها با خرافات و تخيلات مردم قديم باعث شد سالها پيش پژوهشي بيپايان درباره خرافات و جادو را شروع كنم و اين كار تحقيقي به جمع و جور شدن انبان بزرگي از قصههای نگفته انجاميد، كتاب «زار» بخشی از قصههايی است كه من درباره خيالات و رويا و باورهای مردم نوشتهام، بخش اعظم اين قصهها البته در كتاب «ماه گرفته ها» آمده كه خودم هم مرز بين حقيقت و رويايش را گم میكنم.
اگر تهرانی نیستید و قصد دارید این شهر را از درون بشناسید یا به دنبال آشنایی عمیقتر با فرهنگ پایتخت هستید، کتابهای شرمین به شدت پیشنهاد میشود. او حتی در صفحه اینستاگرام خود هشتگ #راه_برو را به راه انداخته و مقصودش را اینطور عنوان کرده است که ما همیشه از کنار محل زندگیمان به سادگی عبور میکنیم، آن هم در حالیکه سواره هستیم و کمتر پیش آمده بخواهیم ذره ذره قدمش بزنیم و کشفش کنیم.
او مشخصا تأکید کرده است: «اگر محلهمان را دوست نداریم به این دلیل است که قصهاش را نمیدانیم. تنها چاره ما برای دوست داشتن این شهر این است که بدانیم چه سرگذشتی داشته است. وقتی محلههای قدیمی داریم یعنی اجدادی داشته ایم که دانش و شعوری داشتند و ما آن را به ارث برده ایم. این پیشینه ما را مستثنی میکند. به همین دلیل خانهها و محلههای قدیمی با ارزش هستند. این در حقیقت قصه ماست».
به نظر میرسد شرمین نادری قصه را به عنوان یک نسخه برای همگان میپیچد و آن را یک راهحل همیشگی میداند. اگر میخواهید دلیلش را بدانید، شاید در این چند خط پیدا کنید: «وقتی یک ساله بودم پدربزرگم قصه امیرارسلان را برای من میخواند. خودم نخستین قصههایی را که میخواندم قصههای دوره قاجار بود. زبان قصههای من هم شاید یک زبان من درآوردی شاعرانه باشد که شبیه زبان اواخر دوران قاجار و اوایل پهلوی است.
داستان کوتاه چه بخوانیم؟
پدربزرگم سال 1325 از شیراز به تهران مهاجرت کرد. خانواده من ذاتاً قصهگو هستند. حافظه و تخیل عجیبی دارند. تک تک دوستان و همسایههای قدیم را با جزئیات به یاد دارند. پدرم که متولد تهران و عاشق این شهر است، از کودکی برای من قصههای زیادی از همسایهها و در واقع مردم این شهر تعریف میکرد. یکی از تفریحات ما این بود که در شهر میگشتیم و پدرم میگفت مثلاً اینجا نانوایی بود و با توصیف نانوایی و شاطر برای ما قصه میگفت. به یوسفآباد میرفتیم میگفت از اینجا تا آنجا خاکی بود و خبری از این ساختمانها نبود.
یکی از تفریحات من و پدر گشتن در تهران و شنیدن قصههای پدر بود. همین اتفاق باعث شد من پُر از قصه باشم. پدربزرگ مادرم هم سال 1325 از تبریز به تهران مهاجرت کرد و تاریخ تهران را خیلی خوب میدانست و دائم قصهها برای ما تعریف میشد. من هم که در این خانواده بزرگ شدم راهی به جز قصهگو شدن نداشتم. قصهگویی پیشینه خانوادگی من است.»
رابطه شرمین نادری با رادیو هم بد نیست و همین روزا (یعنی پاییز 99) میتوانید آخر هفتهها برنامه «پنجشنبه جمعه» را از رادیو ایران بشنوید که با اجرای منصور ضابطیان به آنتن میرود و در هر قسمت بخشی از نوشتههای شرمین خوانده میشود.
اگر قرار است فهرست کارهای شرمین نادری را چه در حوزه نوشتن و چه در حیطه تصویرگری مرور کنید، توجه شما را به این فهرست جلب میکنیم:
۱. « کتاب جادو »: نشرحوض نقره ،به عنوان شاعر و تصویرگر ۱۳۸۳
۲. « کتاب پیشگویی »: نشرحوض نقره، به عنوان تصویرگر و جمع آورنده ،۱۳۸۳.
۳. « رویای تهران »: نشر کتاب شهر تهران ، به عنوان نویسنده و تصویرگر ۱۳۸۹،
۴. « خانجون و خواب شمرون »: نشر حوض نقره ، ۱۳۸۹.
۵. « خانجون و کوچه پریون »: نشرحوض نقره ، ۱۳۹۰.
۶. « خانجون وبوی ریحون »: نشرحوض نقره ۱۳۹۰.
۷. « فدایت شوم »: نشرحوض نقره ۱۳۹۱.
۸. « قمر در عقرب » : نشر حرفه هنرمند ۱۳۹۰.
۹. « تلخ و شیرین بلدیه »: نشر کتاب شهر ۱۳۹۱.
۱۰. « ماه گرفتهها »: نشرکتاب آمه ۱۳۹۲.
۱۱. «اشرف جان و رویاهای شهریور »: نشرکتاب آمه ۱۳۹۳ (با همکاری سیروس سعدوندیان).
۱۲. نمایشنامهی « منو تلخک »: نوشتهی نیما دهقانی ،نشرحوض نقره ، به عنوان تصویرگر و حاشیه نویس ۱۳۹۳.
13. کتاب « زار ». نشر آگاه. 1397