موضوع این کتاب در مورد شرکت هایی است که پس از مدتی فعالیت شروع به فرسایش میکنند و کم کم به سمت انحلال میروند.
این کتاب رشد سازمانها را با افزایش پیچیدگی مرتبط می داند. به همین دلیل ، در طول متن ، نویسندگان سه بحران اصلی را که ممکن است در نتیجه پیچیدگی ایجاد شوند ، توصیف می کنند.
نویسنده اولین مورد را اضافه بار (overload) معرفی میکند که مربوط به رشد سریع است. دوم ، از نفس افتادگی(stall-out) است که به رشد آهسته اشاره دارد. آخرین نوع بحران ، و شاید بدترین حالت ، سقوط آزاد (fall free) که افول تجارت را بدنبال دارد.
بر اساس تحقیقات و مطالعات بسیار بر روی عامل حفظ سودآوری شرکت ها محققان دریافتند که بیشتر سازمان هایی که رشد سودآور را حفظ می کنند ، بر تجارت اصلی تمرکز دارند.
کریس زوک و جیمز آلن پس از مشاهده سطح رهبری این شرکت ها دریافتند که بنیانگذاران آنها هنوز فعال و دارای این سمت ها هستند و به طور روزمره به عنوان مدیر شرکت به تیم به خصوص افراد حاضر در خط مقدم (کسانی که مستقیما با مشتری در ارتباط هستند) انگیزه میدهند و به صورت فعال با این افراد در ارتباط هستند.
بنابراین ، نتیجه گرفتند که شرکتهای تحت هدایت بنیانگذاران ، یعنی کسانی که دارای "ذهنیت موسس" هستند ، به طور کلی در مقایسه با سازمانهای دیگر از سطح کارایی بالاتری برخوردار هستند.
همانطور که در کتاب توضیح داده شده است ، فکر کردن مانند یک بنیانگذار به ۳ دلیل اصلی یک مزیت رقابتی بزرگ است:
مأموریت شورشیان(Insurgent mission): جرات ایجاد و استفاده از فرصت های جدید ، توسعه ایده های متفاوت با توجه به بازخورد ها.
تفکر مالک(Owner’s thinking): بدانید که هرچه بیشتر مسئولیت تصمیمات و اتفاقات را بپذیرید به تفکر مالکانه نزدیک تر شده اید تفکر مالکانه به این معناست که همه کارکنان احساس کنند مالک قسمتی از کسب و کار هستند و با توجه به نزدیکی با ذهنیت موسس اصلی میتوانند در موقعیت های مختلف تصمیمات درستی اتخاذ کنند.
وسواس به خط مقدم(Obsession with the front line):خط مقدم همانطور که قبلا گفته شد منظور کارکنانی هستند که مستقیم در ارتباط با مشتریان هستند این افراد باید آموزش های لازم را برای برخورد درست و مناسب با مشتریان ببینند و همچنین صدای آنها باشند و بازخورد های مشتریان را به تیم مدیریت برسانند.
در فصل دوم کتاب "ذهنیت بنیانگذار" ، نویسندگان سه علت اصلی مشکلاتی را که باعث می شود شرکت های بزرگ رو به انحلال بگذارند را توصیف می کند!
همانطور که اشاره شد ، شرکتهایی که به شدت رشد می کنند تمایل دارند کنترل و کارایی ذهنیت موسس را از دست بدهند. وقتی این اتفاق می افتد ، آنها با بحران اضافه بار مواجه می شوند.
این نوع بحران عمدتاً شركتهایی را درگیر میکند كه رشد درونی خود را به خوبی مدیریت نمیکنند و درنهایت باعث كاهش یا حتی از دست دادن ظرفیت و خصوصیاتی می شوند كه باعث رشد بسیار آنها شده است.
نویسندگان کتاب معتقدند همه ی این بحران های رشد ریشه در مشکلات درونی دارند نه بیرونی
در حالتی که بحران اضافه بار رخ میدهد شما در حال رشد و تلاش شدید هستید تا پیشرفت کار خود را حفظ کنید ، اما در عین حال احساس می کنید بیشتر و بیشتر گیر کردید.
بحرانی که stall-out نامیده می شود زمانی اتفاق می افتد که شرکت های بزرگ شروع به کاهش سرعت تجارت خود می کنند.
این عمدتا زمانی اتفاق می افتد که روش های رشد و عملکردهای مورد استفاده توسط یک سازمان به اتمام رسیده باشد یا مانند گذشته کارآمد نباشد.
طبق کتاب "ذهنیت موسس" ، این یک وضعیت معمول است که می تواند شرکت ها و شعب مختلف را با تحت تأثیر قرار دهد. معمولا 66.66٪ از شرکت ها از این بحران رنج می برند.
نویسندگان کریس زوک و جیمز آلن در ادامه تأکید می کنند که این اتفاق می تواند ناگهانی و بدون هشدار رخ دهد. بر اساس مطالعات هیئت اجرایی شرکت ، "رشد به تدریج کاهش نمی یابد" ، "مانند سنگ می افتد". هرچه شرکت ها پیشرفت می کنند ، بزرگتر و پیچیده تر می شوند ، چابکی و انعطاف پذیری خود را از دست می دهند به این ترتیب دیگر نمی توانند رشد و صعود خود را حفظ کنند. را حل این موضوع در ساده کردن کسب و کار و تمرکز بر روی اهداف اصلی و ابتدایی است.
سقوط آزاد نیز می تواند در هر زمان اتفاق بیفتد ، به ویژه امروزه که فناوری ها و ایده های جدید استارت آپ ها در حال ظهور هستند و شرکت های غول پیکر را بلعیده و از نوآوری به عنوان سلاح اصلی خود استفاده می کنند.
این بحران ها زمانی اتفاق می افتد که محصولات یا خدمات یک شرکت به دلیل سایر فن آوری های شورشی منسوخ می شوند. برخلاف رکود ، جایی که هنوز زمان برای تأمل و برنامه ریزی مراحل بعدی وجود دارد ، سقوط آزاد بسیار جدی تر است.
زمان سقوط آزاد، شرکت ها به بی فایده بودن همه یا بخشی از خدمات یا محصولات خود پی می برند و عملکرد مالی و انتظار رشد به شدت به چالش کشیده میشود و شرکت به سرعت سقوط می کند.
در این مواقع دیگر فرصتی برای "کشف مجدد" مأموریت شورشی یک شرکت وجود ندارد. لازم است اقدامات سریع انجام شود تا در اسرع وقت کسب و کار باز تعریف شود.
ذهنیت بنیانگذار برای غلبه بر بحران ها و پایداری در بازار برای رهبران ، نه فقط مدیر عامل ، بلکه انواع موقعیت های رهبری بسیار مهم است.
چهار باور اساسی برای این وجود دارد:
رهبر باید تضمین دهد که شرکتش جایی برای آموزش و توسعه ی مهارت های شخصی و حرفه ای کارکنان است
طبق کتاب "ذهنیت موسس" ، برای حفظ توانایی لازم است که یک شرکت "ارتشی از رهبران" داشته باشد ، نه فقط مدیر عامل شرکت این مسئولیت را به دوش بکشد.
استفاده از ذهنیت بنیانگذار برای رشد تجارت و همچنین حفظ آن بسیار مهم است. حذف کارمندان و همکاران کلیدی هرگز گزینه خوبی نیست. به این ترتیب در صورت حذف مهره های کلیدی و افرادی که ذهنیت لازم را دارندباعث میشود شرکت فرصت توسعه و ایجاد شاخه های بیشتر در کسب و کار خود را از دست بدهند به عبارت دیگر امکان گسترش کسب و کار را یا از دست میرود یا دستیابی به آن سخت میشود.
همانطور که در کتاب آمده است ، از هر سه شرکت ، فقط دو شرکت می توانند رشد پایدار و سودآوری داشته باشند زیرا آنها شورشی هستند ، یعنی آنها دارای ماموریت های جسورانه و شجاعانه با چشم انداز نامحدود هستند.
ذهنیت موسس نه تنها به بنیانگذاران یک شرکت و خصوصیات فردی آنها اشاره دارد بلکه این مفهوم همچنین به نگرش ها ، رفتارها ، رویه ها و روش های برنامه ریزی مشترک برای همه کارمندان و همچنین اشکال تعامل اشاره دارد.ایجاد و تعریف یک مأموریت روشن ، عینی ، شورشی و بلند مدت اقدام بسیار مهمی است.در نتیجه ، اگر در هر زمان موسس شرکت را ترک کند ، تیم همچنان متمرکز و با ذهنیت سالم باقی می ماند!
🟢 کتاب ذهنیت موسس
نویسندگان: کریس زوک، جیمز آلن مترجمان: نادر سیدکلالی، الهام حیدری
اگه این مطلب رو دوست داشتی یه قهوه مهمونم کن!
