می خواهیم بدانیم چه کالایی قابلیت صادرات دارد و می خواهیم چه اتفاقی را رقم بزنیم. آیا چشم انداز خود را مشخص کرده ام و این چشم انداز بر مبنای این ادبیات هست که مشخص باشد (Specific)، قابل اندازه گیری (Measurable) باشد، قابلیت دستیابی (Achievable) داشته باشد، واقع گرایانه (Realistic) باشد و بر مبنای یک زمان مشخص (Timed) باشد. صادرکننده به دنبال رویا است اما یک رویای صادقه. به دنبال این نیست که یک فکر را درون خود پرورش دهد و به آن افکار نتواند برسد.
در گذشته، سنت به ما می گفت در بهترین حالت ممکن، تو از هدف خودت کوچکتر هستی اما دنیای امروز این را برعکس می گوید که می توانیم اتفاقات را به گونه ای رقم بزنیم که حتی از هدف خودمان هم وسیع تر شویم. آیا آقای بیل گیتس به این باور رسید که می تواند دنیا را چنین قبضه کند، قطعا نه و قطعا آن تیم هوشمندی که اشاره کردیم به کمک مدیران سازمان آمدند و یک اتفاق بزرگ را رقم زدند. می توانیم از target و چشم انداز خودمان فراتر رویم بنابراین هدف ما در دنیای صادرات می تواند تغییر کند یعنی در معادله ای که همه ارکان آن متغیر هستند و ما بر بنگاه هوشمند صادراتی کار می کنیم حتی هدفمان را نیز می توانیم تغییر دهیم و با زمان و تغییرات ناگهانی آن مواجه شویم. مثال آن نیز این است که من برنامه ریزی کرده ام وارد بازار امارات شوم اما می بینم که در کنار آن، بازار قطر هم وجود دارد اما هیچ گونه برنامه ریزی ای در مورد بازار قطر نکرده بودم اما به دلیل ارتباطی که بین این دو بازار وجود دارد می توانم خودم را به شبکه توزیع محصول خودم در بازارهای دیگر نیز وارد کنم که شاید از ابتدا به آن فکر نکرده بودم.