تو دنیای ما (منظورم آدماییه که با متن و نوشتن و این جور چیزا خوش میگذرونن)، یه تکنیک برای نوشتن متنهای جالب اینه که از داستانسرایی (Story Telling) استفاده کنیم. منم برای اینکه بخوام شروع کنم به نوشتن تو ویرگول، میخوام از این تکنیک استفاده کنم. اما قبلش بگم الان ساعت 12:58 روز 5 آبانه 97 و من پشت سیستمم توی شرکت نشستم و تا ساعت 1 که وقت ناهاره میخوام اولین متن ویرگول رو بنویسم:
دو تا دختر 15-16 ساله که خیلی هم شبیه به هم نیستن (نه از لحاظ چهره، از لحاظ روحیه) با هم دوستن؛ اما اینقدر توی مدرسه شیطونی میکنن که بقیه تصمیم میگیرن یکیشونو ببرن یه مدرسه دیگه و دیگه حتی حق ندارن با هم تلفنی هم صحبت کنن. این دوتا دوست شروع میکنن به نوشتن نامه برای هم، خنده داره تو دنیای تکنولوژی دو نفر پیدا بشن که هنوز نامه بنویسن!
همون روزا بود که فهمیدم چقد نوشتن حالمو خوب میکنه، چقد دوست دارم همیشه بنویسم. اون روزا گذشتن، خیلی سال بعد یکی پیدا شد که این حس نوشتن رو دوباره قلقلک داد و منی که عاشق نوشتن بودم، عاشق خوندن بودم، عاشق تبلیغات بودم و عاشق طراحی و گرافیک، وارد دنیای محتوا شدم و این بهترین جایی بود که میتونستم باشم و بودم. الان دیگه عاشق یاد گرفتنم؛ یاد گرفتن در مورد محتوا، بازاریابی محتوا و هر چیزی مربوط به این دنیای قشنگه.