
از وقتی به طور جدی بعد از چند سال حساب جدیدی(۷ماه پیش) ساختم و وارد ویرگول شدم ، فرصت نکردم نوشته های دیگر دوستان نویسنده رو ببینم و مطالعه کنم.یک جورایی شاید ترم یکی حساب می شدم میان این همه فرد فعال و مشتاق نویسندگی.
با یک نگاه تقریبا شستم خبردار شد که فضا چگونه است.اگر اشتباه نکنم همون دو ماه اول ورود و فعالیتم، هم جشن هشت سالگی ویرگول بود و مسابقه گردونه و خوشبختانه دوم هم شده بودم(امتیاز ورودی جدید رو هم داشتم که شاید یک نوع سهمیه هم محسوب بشه..😁). جایزه ام هم شاهنامه فاخر و دوست داشتنی فردوسی بود.
این اتفاق همزمان شد با جنگ ۱۲ روزه و وقایع بعد از اون...بعد از اون دوره تلخ هم اسامی برندگان رو در پبج و سایت اعلام کردند که بشخصه برای بنده خیلی شیرین و ارزنده بود.
پس از جنگ ، با یک وقفه تقریباً دوسه ماهه، حضور من در ویرگول همچنان ثبت آثار قدیم و جدیدم بود؛ به همان نیت اولیه ای که بنا بود فضای امنی به عنوان بانک محافظتی از متون ، نوشته ها و اشعارم باشه و به این صورت آثارم تا زمان انتشار کتابم محفوظ بمونند.در این بین هیچ وقت فرصت نداشتم زمان بگذارم تا ویرگول گردی کنم.اما خب هر از گاهی به بعضی از آثار دوستان نیم نگاهی می کردم یا از کنارشون با خوندن چندخطی می گذشتم.
این هم بگم اصولا هرنوشته ای من رو جذب نمی کنه و نمی تونه مشتاق نگه داره تا ببینم انتهای ماجرا چی میشه.قدرت و رسایی متن خیلی مهمه.حالا هر موضوعی می خواد داشته باشه.معمولا هرمتنی از همون اول میگه قراره چه چیزی رو ترسیم کنه و چه هدفی داره و تو شاید خیلی زود اون متن رو حتی اگر سه خطش رو هم خونده باشی، بگذاری کنار.انتخاب واژه ها، جملات و ساختارشون از همون اول گویای توان و قدرت یک نویسنده است.حتی اگر ساده ترین جملات رو با ساختاری به ظاهر ساده به کار برده باشه، اما کافیه در عین حال روانی و اقتدار بیان رو نشون بده.
لزوماً هر نوشته ای که ثقیل و سنگین باشه، نمی تونه معیار درستی برای انتخابش باشه، مگر واقعا متنی پخته ، کامل و قابل فهمی برای اکثریت باشه.
از این بحث هم که بگذریم می رسیم به بخش دیگری که نشون میده چه چیز یا چیزهایی اضافه بر موضوع بالا انگیزه شد تا من هم فی البداهه به قولی دست به قلم بشم و برای فضای حال حاضر ویرگول و برداشتی که برای من این فضا داشته ، بنویسم.
اعلام نتایج دیرهنگام مسابقه #اتو_ابزار و کامنت گذاری و پاسخ دهی به دوستان جدیدی که هیچگونه سابقه آشنایی باهاشون ندارم و نداشتم، باعث شد این روزها با وجود مشغله های فراوان شخصی، بیشتر در اینجا حضور پیدا کنم، وگرنه این حضور در حال حاضر دلیل دیگه ای نداره.عصر امروز هم اتفاقی وارد شدم و بدم نیامد با اینکه وقت بسیار کمی دارم یک نگاهی بندازم ببینم چه خبره.
اول از همه مثل دیروز آمدم کامنتهای دوستان فعال نویسنده رو در انتقاد یا تحسین داوری مسابقه جنجالیِ اخیر #اتو_ابزار که زیر پست ویرگول نوشته بودند، دیدم و خوندم، بعد مشتاق شدم نوشته برندگان رو بخونم ببینم داستان چیه که این قدر دوستان منتقدند به نوع گزینش و تازه متوجه شدم که ای دل غافل ! اگر واقعا معیار انتخاب مسابقه در زمان اعلام نتایج از خاطره نویسی به داستان نویسی تغییر کرده، پس من هم باید معترض باشم ؛ ولی از اونجا که می دونستم علت اصلی برگزاری این مسابقه چی بود، دیگه اهمیتی نداشت انتقاد من! چرا که آنچه باید رخ می داد و در برنامه بر اساس معیارهاشون بود، انجام شد.
اما از اونجا که یک شب، پیش از اعلام نتایج نزدیک بود با تیم اتو ابزار و ویرگول بحث تندتری داشته باشم، اون هم به دلیل بدقولی در زمان معرفی برندگان، هرچند خیلی صریح و جدی بحث توهین به نویسندگان و شرکت کنندگان رو پیش کشیدم و خواستار عذرخواهی و پاسخگویی در قبال اعتماد نویسندگان و وقت ارزشمندی که گذاشتند، شدم و همونجا نشون دادم فردی مطالبه گرم و به جای خودش بشدت هم ریزسنج و منتقدم...
مهم این بود که نتیجه اش تن در دادن به پاسخگویی فوری و بالاخره ثبت لیست برندگان در سایت و پیج موردنظر بود و خوشبختانه من هم در میان لیست نبودم که حس کنم اعتراض بنده برای تاخیر در قولی که داده بودند تاثیرگذار بوده و کسی هم شک نکنه. هرچند عکس این ماجرا هم ممکنه...!!😉😁
خلاصه که فرصت نوشتن ندارم، فقط بدم نیامد بگم وقت نشد به دلیل محدودیت زمان، نوشته های برندگان رو بخونم ولی با نیم نگاهی به ویرگول و مطالعه چند خطی از نوشته دیگر دوستانی که گاه و بیگاه از طرف ویرگول پیشنهاد میشه، متوجه شدم این فضا، برای برخی بیشتر یک دفترچه ثبت خاطرات یا دلنوشته های روزانه است تا ثبت یک اثر مهم برای اینکه جایی باشه پیش از چاپ کتابشون تا آثار قدیم و جدیدشون رو ثبت کنند که اگر روزی خدای ناکرده، سرقتی به دلیل سهل انگاری، صورت گرفت،
جایی یا جاهایی باشه بتونند اونها رو نشون بدند.اتفاقی که چند سال پیش برای من رخ داد و انگیزه ای شد برای حضور دوباره و اما جدی تر در این فضا...
نگاه من در برخی جملات این نوشته، مقدار زیادی نقدگونه بود که این برگرده به سبک ذاتی نوشتاری و منتقدانه من.
امیدوارم برای نوشته هاتون ششدانگ حواستون جمع باشه و سعی کنید خوب بنویسید و تمام جوانب رو در نظر بگیرید که در نوع خودش جامع و کامل ، محکم و مقتدر در عین شیوایی، شیرینی و رسایی باشه.
افسون شریفی(پژواک)
(ساعت ۱۸:۴۵ شنبه ۶ دی ماه ۱۴۰۴)