پرسپولیس برانکو با قهرمانی در جام حذفی فصلی جدید را در فوتبال باشگاهی ایران رقم زد و سرفصلی متفاوت را برای فوتبال ایران گشود. با این وجود، باشگاه پرسپولیس همچنان در استفاده تجاری مناسب از نام و نشان خود ناکام است و با بحران های مالی مواجه است. این نکته از آنجایی مهم جلوه می کند که بدانیم برندهای باشگاهی فوتبال در جهان از روش های متفاوتی درآمدزایی می کنند اما اولین راهکار درآمدزایی آنها که همیشه جواب قانع کننده ای داشته است استفاده از حق عنوان و حق لباس یا در عنوان کلی حق مالکیت برند است.
برای مثال بخش قابل توجهی از درآمدهای رئال مادرید، بارسلونا، منچستر یونایتد و یوونتوس طی سالیان متمادی، حاصلی مشترک از حق پخش تلویزیونی، حق جذب و پخش آگهی های تلویزیونی و ورزشگاهی و حق فروش محصولات ورزشی و برندهای پوشاک تحت انحصار این باشگاه هاست.
به واقع معادله درآمد و هزینه در باشگاه های برند و معتبر بین المللی از مسیری مشخص تبعیت می کند که وزنه درآمدزایی را سنگین تر نشان می دهد.
این درآمدزایی، به صورت ارزیابی بازارهای هدف در کشورهای مختلف برای ایجاد نمایندگی های فروش محصولات جانبی ورزشی و پوشاک تحت انحصار برند این باشگاه ها، توانسته تا ابعاد جدیدی از رشد اقتصادی و گسترش شیوه های درآمدزایی را به روی این باشگاه ها بگشاید.
از سویی، در نگاه اولیه به تحلیل برندهای باشگاهی بیش از هرچیزی برند و هویت ناشی از جذب ستاره های فوتبال به چشم می آید. به واقع در این بخش بیشتر بازیکنانی مورد نظر هستند که حضورشان در زمین فوتبال چه به لحاظ زیبایی شناسی تکنیکی- تاکتیکی در زمین فوتبال و چه از جنبه تاثیراتشان بردرآمدزایی اقتصادی برای باشگاه ها قابل استناد باشد.
برای مثال باشگاه بوکاجونیورز آرژانتین در دوران ظهور مارادونا توانست تا از طریق فروش پیراهن شماره 10 یا عکس های بزرگ وی به درآمدی خیره کننده برسد و درحالی که برای جذب این بازیکن از ریورپلاته آرژانتین تنها یک میلیون دلار هزینه کرده بود تنها با گذشت 2 سال و تحت تاثیر انجام اقداماتی که در علم امروز تحت عنوان توسعه برندینگ فردی از آن یاد می شود مارادونا را با رقم خیره کننده 8/3 میلیون دلار به باشگاه بارسلونا فروخت. تاثیر برند مارادونا تا اندازه ای در دنیای فوتبال فراگیر بود که باشگاه ناپولی را مجاب به پرداخت رقم خیره کننده 5/7 میلیون دلار برای جذب او کرد و بدینگونه باشگاه ناپولی که تا قبل از مارادونا عنوان خاصی نداشت در دهه حضور مارادونا موفق به فتح دو اسکودتو، یک جام یوفا و چند عنوان قهرمانی جام حذفی و سوپرکاپ ایتالیا شد. از این جنبه ، باشگاه فقیر جنوب ایتالیا به کمک برند مارادونا به عنوان یک برند باشگاهی در ایتالیا مطرح شد و همچنان این برند را تا حدودی برای خود حفظ کرده است.
ذکر این مثال به خوبی نشان می دهد که یک بازیکن تا چه میزان می تواند حاکمیت و اقتدار خود در زمین فوتبال را به جنبه های درآمدزایی اقتصادی باشگاه ها هم تسری دهد و نام خود را در تاریخ فوتبال به عنوان یک نشان هویتی برجسته و برندینگ معتبر به یادگار بگذارد.
با توجه به مطالبی که تا اینجا نگاشته شد به طور مختصر و بسیار کوتاه به این موضوع می پردازم که آیا باشگاه های ایرانی هم توانسته اند تا از برندینگ فردی و ورزشی خود برای کسب درآمد استفاده کنند؟
پرسپولیس پرتماشاگرترین تیم های آسیا
در میان همه باشگاه های فوتبالی در ایران می توان پرسپولیس را به عنوان برندی ممتاز در نظر آورد. این تیم پایتخت نشین براساس آمارهای ارائه شده از سوی «ای اف سی» پرتماشاگرترین تیم باشگاهی قاره آسیا است اما این پرتماشاگر بودن سبب نشده تا حق مالکیت برند از سوی این باشگاه به خوبی اجرا شود.
به واقع وضعیت مالی نابسامان این تیم، نداشتن ورزشگاه اختصاصی و کمپ تمرینی مجهز، نبود قراردادهای بازرگانی و تبلیغاتی مشخص و شفاف، نداشتن فرصت های مناسب برای عرضه محصولات ورزشی از قبیل لباس اصلی تیم برای فروش به هواداران و مواردی از این دست سبب شده تا امکانات سهل الوصول در دیگر کشورها که سبب ایجاد فرصت های مالی مناسب برای باشگاه ها می شود در ایران به خوبی اجرا نشود و حق مالکیت برند در ایران را به عنوان یک حلقه مفقوده در درآمدزایی باشگاه ها نمایان کند.
برای مثال فروش کیت های متنوع لباس و دیگر محصولات جانبی مرتبط با برند باشگاه ها امری معمول و مرسوم و یکی از مهم ترین بخش های درآمدزا در صنعت باشگاهداری فوتبال است که البته در ایران به دلیل تحریم های اعمال شده و نبود فرصت برقراری ارتباط مستقیم با بازارهای اقتصادی بین المللی از سوی باشگاه های ایرانی عملا به رکود بیشتر صنعت باشگاهداری در ایران کمک کرده است.