ژانر کمدی در سینما و تلویزیون پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران دچار تحولات مضمونی – فرمی متفاوتی در 4 دهه اخیر شده است. در این زمینه بی شک نقش بازیگرانی چون اکبر عبدی و علیرضا خمسه در دهه 60 و 70 در تثبیت شمایل خنده در گونه شناسی موضوعی سینمای ایران غیرقابل انکار است به همانگونه که در تلویزیون نیز نقش داریوش کاردان و مهران مدیری در این برهه قابل بیان است. اما در کنار این بازیگران می توان از افرادی هم یاد کرد که شمایل ارائه شده شان در بازیگری بیشتر یادآور جدیت است تا خنده آفرینی اما نکته جالب اینکه این بازیگران چند نقش درخشان کمدی را در سینمای ایران به یادگار گذارده اند. زنده یاد عزت الله انتظامی، مهدی هاشمی و پرویز پرستویی سه بازیگر مهم سینمای ایران هستند که شمایل تثبیت شده شان ربطی به ژانر کمدی نداشته است اما هرگاه در فیلم های این ژانر حضور داشته اند از پس ایفای نقش های خود به خوبی برآمده اند. از سوی دیگر می توان به بازیگری چون رضا عطاران هم اشاره کرد که چه در دهه 80 در تلویزیون و چه در سینما به ویژه در دهه اخیر گوی سبقت در خنده آفرینی و تصاحب گیشه را از دیگر بازیگران ربوده است. در ادامه نقش آفرینی های برتر بازیگران مرد کمدی در سینما و تلویزیون پس از انقلاب را براساس دسته بندی تیپیک با هم مرور می کنیم.
تیپ پسربچه بازیگوش/ اکبرعبدی – باز مدرسه ام دیر شد؛ شبکه دو سیما
این نقش یکی از مهم ترین نمونه های اجرا شده در تیپ پسربچه شیرین و بازیگوش است و به تثبیت شمایل تیپ سازی عبدی منجر می شود. اجرای عبدی از خلقیات یک نوجوان 13 ساله بازیگوش آن هم درشرایطی که خودش 27 سال داشت نشان دهنده هنر ذاتی او در خلق تیپ بود.از دیگر نمونه های مهم این دسته بندی تیپیک می توان به بازی علی صادقی در مجموعه تابستان دوست داشتنی من اشاره کرد.
تیپ مرد میانسال ساده لوح/ مهران مدیری- مرد هزار چهره 1 و 2؛ شبکه 3 سیما
اجرای جذاب نقشی که به لحاظ درماندگی ها و از خودباختگی ها می توان آن را با حمید هامون البته در مقیاس کمدی آن مقایسه کرد وجهه ای متفاوت به کارنامه بازیگری مهران مدیری بخشید. نمایش چهره همدل برانگیز از شخصیتی محزون و خطاکار با استقبال منتقدان و مخاطبان روبرو شد. از دیگر نمونه های مهم این دسته بندی تیپیک می توان به بازی مهران رجبی در نقش سیروس املشی در مجموعه سه در چهار، بازی درخشان حمید لولایی در نقش ماشاءالله مرزوقی در مجموعه خانه به دوش و نیز بازی تماشایی سیروس گرجستانی در نقش هاشم اگزوز در مجموعه متهم گریخت اشاره کرد.
تیپ نمونه ای مرد ایرانی/ محسن تنابنده - 5 فصل مجموعه پایتخت؛ شبکه یک سیما
نقی معمولی یک تصویرسازی هنرمندانه و نمونه از تیپ مرد ایرانی است که در پرتو بازی هنرمندانه محسن تنابنده به تثبیت شمایل مرد ایرانی خانواده دوست منجر می شود. به واقع آنچه نقی معمولی را در فهرست بازی های ماندگار کمدی تلویزیونی قرار می دهد استفاده درست تنابنده از بیان و بدن برای خلق موقعیت های کمدی درخشان است. جدل های نقی با هما و ارسطو نیز به خوبی در بستر 5 فصل پایتخت جا می افتد. دیگر نمونه های مهم و ماندگار از شمایل مرد ایرانی در مجموعه های کمدی را می توان بازی منحصر به فرد زنده یاد خسرو شکیبایی به نقش رضا صباحی در مجموعه خانه سبز، بازی هنرمندانه آتیلا پسیانی به نقش تقی تاکسی در مجموعه چاردیواری، حضور به یادماندنی هومن برق نورد به نقش فیروز مشتاق در مجموعه دودکش، بازی محمد کاسبی در نقش آقا تقی در مجموعه خوش رکاب و بازی استادانه اکبر عبدی به نقش اکبر میرمیرانی در سریال شش قهرمان و نصفی دانست.
تیپ مرد چاپلوس/ جواد رضویان – پاورچین؛ شبکه 5 سیما
بازی جواد رضویان در مجموعه پاورچین و به نقش داوود برره یکی از مهم ترین قله های بازیگری کمدی در تلویزیون محسوب می شود. رضویان بی آنکه در دام ماهیت نقش داوود بیافتد و کاریکاتوری از یک شخصیت چاپلوس و ریاکار را نشان دهد تلاش کرد تا با شیرین سازی رفتارها و خلق موقعیت های کمدی براساس بیان و بدن به ویژه در برخوردی که با رئیسینا با بازی سعید پیردوست دارد، حضور موثر خود را در مجموعه پاورچین به رخ بکشد. اکنون با گذشت حدود دو دهه از پخش مجموعه پاورچین و بازپخش های مکرر این مجموعه از تلویزیون می توان این نکته را به وضوح مشاهده کرد که پاورچین بدون جواد رضویان بی شک در فهرست مجموعه های سوخته سیما قرار می گرفت. دیگر نمونه های مهم از ایفای چنین نقشی را می توان بازی ماندگار سیامک انصاری به نقش رزروشن هتل در مجموعه هتل و امیرجعفری به نقش فرید صباحی در مجموعه بدون شرح دانست.
تیپ لاف زن/ مهران غفوریان- زیر آسمان شهر یک؛ شبکه 3 سیما
بزرگنمایی در بیان رویدادها و خاطره ها مهمترین ویژگی نقش بهروز پیرپکاجکی در زیر آسمان شهر یک است که مهران غفوریان به زیبایی آن را ایفا می کند. غفوریان برای اینکه این نقش را برای مخاطب جذاب کند از راحتی، سادگی و بی خیالی به عنوان کدهایی تعیین کننده برای همذات پنداری مخاطبان با نقش بهره می برد و به ویژه در قسمت اسباب کشی بهروز و همسرش به خانه جدید و برای اینکه این ویژگی ها را در رفتارهای بهروز بازتاب دهد از برخوردی راحت با فرزند دکتر با بازی اشکان اشتیاق بهره می برد و به بیان خاطراتی دروغین از فعالیت های ورزشی در رشته بدنسازی روی می آورد. نتیجه این راحتی در لاف زنی و بزرگنمایی، ترغیب فرزند دکتر به خالی کردن همه وسایل از پشت کامیون و آوردنشان به داخل خانه است آن هم در حالی که بهروز سر راحت بر بالش گذاشته و بی خیال و بی پروا از خستگی اشکان، مخاطبان را به ذات نقش بهروز نزدیکتر می کند. دیگر نمونه های مهم از ایفای چنین نقشی را می توان به بازی غلامرضا نیکخواه به نقش سیروس صیفی در مجموعه نقطه سرخط، بازی تماشایی رضا عطاران به نقش ناصر مروت در مجموعه ترش و شیرین، حضور رضا شفیغی جم به نقش بامشاد پهن فر در مجموعه نقطه چین و بازی مجید صالحی به نقش امیر مزقونچی در مجموعه سه در چهار دانست.
تیپ میانسال مستاصل و درمانده/ سیامک انصاری – شب های برره؛ شبکه 3 سیما
درماندگی و واکنش های از سر استیصال کیانوش استقرارزاده به رفتارهای مردم برره، بهترین بازی کارنامه سیامک انصاری را شکل داد. انصاری برای اینکه این درماندگی ها را بازتاب دهد خیره به دوربین یا با خنده ها و گریه های عصبی، مخاطبان مجموعه شب های برره را به همذات پنداری با خود می خواند و از طریق این تلنگر خودآگاهانه به وجدان عمومی، نقش یک روزنامه نگار آرمانگرا و متعهد را به زیبایی بازی می کند. دیگر نمونه های مهم از ایفای نقش در این دسته بندی تیپیک را می توان به بازی محمد کاسبی به نقش رحمان موزی در مجموعه سه در چهار و بازی حمید لولایی به نقش صمد قیصری در مجموعه نقطه سر خط دانست.
تیپ جوان ایرانی / علی صادقی- سه در چهار؛ شبکه یک سیما
علی عباس صادق یا همان علی صادقی معروف این روزها جرقه های استعداد و درخشش ذاتی خود در نقش جوان های بذله گو، حاضر به جواب، تا حدودی شیطان و سربه هوا را از همان مجموعه تابستان دوست داشتنی و در نقش نوجوانی یزدی که خودش را به جبهه می رساند، نشان داد. وی در مجموعه دردسر والدین نیز شمایل نوجوان پرشر و شور را ایفا کرد و سپس در مجموعه های تلویزیونی پشت کنکوری ها، خانه به دوش، متهم گریخت، بزنگاه و نقطه سرخط این شمایل را آبدیده کرد. اما بی شک مهم ترین حضور تلویزیونی علی صادقی را می توان بازی در نقش بیژن موزی در مجموعه سه در چهار دانست. صادقی در این مجموعه به زیبایی خصوصیات یک پسر جوان را در همه ماهیت هایش ایفا کرد. بیژن پسر بزرگ رحمان هم حاضر به جواب و بذله گوست و هم می تواند نقش مرد خانواده را در زمان های مختلف ایفا کند. او هم پسری پر شر و شور برای پدرش است هم پسری شیرین زبان برای مادرش. هم برادری مهربان و شوخ و شنگ است و هم در زمانش به یک برادر جدی اما بازهم در قالبی از بیان های کمیک فرو می رود. رابطه بیژن با خاله اش هم یک رابطه جذاب است که در پرتو شکل ارتباط گیری بیژن با کیوان پسرخاله اش و سیروس شوهرخاله اش، رابطه اش با خاله فراز و فرودهایی را به خود می بیند. به واقع اگر برای تیپ جوان ایرانی با همه مختصات غلیظ و رقیقش بخواهیم یک نمونه تلویزیونی را مثال بزنیم بی شک بیژن موزی می تواند در صدر فهرست این دسته بندی تیپیک قرار گیرد. دیگر نمونه های چنین نقشی را می توان به حضور موثر مجید یاسر به نقش سمیر در مجموعه سه در چهار، بازی منحصر به فرد رامبد جوان به نقش فرید صباحی در مجموعه خانه سبز، حضور مجید صالحی به نقش مجید در مجموعه ترش و شیرین و بازی اشکان اشتیاق در نقش کیوان در مجموعه نقطه سر خط دانست.
تیپ لات و کوچه بازاری یا به اصطلاح عامیانه داش مشتی مانند جواد کولی در آدم برفی، تیپ های نظارتی- هدایتی همچون پلیس و مدیران، معلمان و ناظمان مدارس، تیپ های متشرع- مذهبی یا حاجی بازاری ها و مقدس نمایان مانند حاج رضا عنایت در فیلم دنیا، پیرمردهای شیرین وبانمک مانند احمدعلی در فیلم توکیو بدون توقف، پیرمردهای پولدار مانند عمو یارولی در فیلم نان وعشق وموتورهزار، میان سال های مستاصل و درمانده مانند آقای کمالی در فیلم طبقه حساس، تیپ های فان مانند گنجو در دزد عروسک ها، شخصیت های شهرستانی و دارای لهجه مانند آقا سهراب در فیلم آتشکار، شخصیت های برآمده از صنوف و مشاغل مانند مدیر تشریفات عزا در فیلم چند می گیری گریه کنی یا تیپ های منطبق برشئون وطبقات اجتماعی مانند رضا مثقالی در فیلم مارمولک و دیگر وجوه تیپیک مانند نقش های منفی دارای بارکمدی مثل دزد مانند نقش جعفرپاچناری در پاکباخته، معتاد وخرده فروش مواد مانند نقشی که امیر مهدی ژوله در فیلم خوب بد جلف ایفا کرد و دیگر وجوه تیپیک به کارگرفته شده، نمونه هایی مثالی از فهرستی هستند که سینمای ایران به طور کل با تکیه بر آنها توانسته در دهه های اخیر مخاطبان را با شخصیت – نقش ها درگیر کند. در دسته بندی تیپ های سینمایی می توان بازی هایی را مثال زد که نمونه های به یادماندنی تری برای مخاطبان هستند که در ادامه به آنها اشاره می شود.
تیپ مهاجر درمانده/ اکبر عبدی – آدم برفی
نابغه کمدی ایرانی را در سال های اخیر بیشتر به عنوان بازیگر نقش های مکمل می شناسند اما اکبر عبدی در دهه های60 و 70 ایفاگر نقش های یک ممتازی بود. یکی از این نقش ها در فیلم آدم برفی ایفا شد. کمدین سرحال آن روزهای سینمای ایران، در سکانس آغازین فیلم چنان هویت باختگی و استیصال عباس خاکپور را نشان می دهد که مخاطب با وضعیت نقش درگیر و علت رفتارهای عباس را در دل توضیحات و واکنش هایش در می یابد. وی از یکسو باید استیصال و درماندگی های عباس را به گونه ای نشان می داد که از قاب فیلم بیرون نزند و از سوی دیگر میل ویرانگر عباس برای مهاجرت به آمریکا را در فضایی به تصویر می کشید که در دوران زمانی ساخت فیلم واکنش های فرامتنی و تند سیاسی- ایدئولوژیک را نسبت به فیلم و پیام آن منجر نشود. هنر عبدی در مرزگذاری تنش ها و درماندگی های درونی عباس ستودنی است.
تیپ روحانی/ پرویز پرستویی – مارمولک
بازی پرستویی در فیلم مارمولک چه آنجایی که استیصال و درماندگی های رضا مثقالی در مواجهه با شرایط سخت زندان را نشان می دهد و چه آنجا که در پوشش لباس حاج آقا احمدی از بیمارستان می گریزد بسیار متقاعد کننده و جذاب است. رضا مثقالی در پوشش لباس حاج آقا احمدی و در بطن موقعیت های داستانی شکل گرفته در روستا از یکسو مجبور به انکار یا کمرنگ سازی خود وجودی است و از سوی دیگر در مواجهه با آدم های ساده دل به تدریج خلق و خویی متعارف تر می یابد و به سیاق دیالوگ معروف فیلم اهلی می شود تا هم به نمونه ای مهم در بازیگری کمدی در سینمای ایران بدل شود و هم پرویز پرستویی را به عنوان خالق تیپ – نقش هایی در خاطرات سینمایی ثبت کند که در زمان نمی ایستند.
تیپ موزیسین/ فرهاد آئیش- مکس
بازی فرهاد آئیش در فیلم مکس گوهری کم نظیر در بازیگری کمدی سینمای ایران است. وی از یکسو باید خلقیات یک خواننده کوچه بازاری مهاجرت کرده را به درستی به تصویر می کشید و از سوی دیگر تلاش می کرد تا رفتارهای مکس در هنگام ورود به ایران به لحاظ حسی غلو شده نباشد. آئیش به زیبایی حس های مناسب در هر موقعیت را به کار گرفت و توانست تا شخصیتی ماندگار را در سینمای کمدی ایران به یادگار گذارد. شخصیتی ساده و خاکی که موقعیت ها را با خلقیات خود همسان می سازد و تا لحظه آخر حضور در ایران صمیمیت ساده و بی غل و غش خود را به رخ می کشد. بازی استادانه آئیش در این نقش به ویژه حالت های مکس در کنسرت پایانی به شدت تماشایی است.
تیپ صاحبخانه/ زنده یاد عزت الله انتظامی – اجاره نشین ها
فیلم اجاره نشین ها بیش از آنکه وامدار نقش یک خود در ایجاد موقعیت های کمدی باشد به استفاده اصولی از نقش مکمل برای روآمدن نقش یک در صحنه های کمدی وابسته بود. اینجا زوج عباس- قندی یا انتظامی- عبدی قرار بود در عین به دوش کشیدن تقابل ها و جدل های کمدی آفرین، نقش تکمیلی برای هم داشته باشند. انتظامی با شناخت ماهیت این نقش و درک درست از این نکته که وظیفه اصلی ایجاد موقعیت کمدی را برعهده ندارد تجربه ای غریب از نقش یک در کمدی های پس از انقلاب اسلامی برجای گذاشت. نقش اولی که قرار بود نه یک بدمن تمام عیار باشد و نه یک محور و نقطه ثقل تام در روایت فیلم. انتظامی با همین دریافت از سناریو و سهمی که عباس در ایجاد موقعیت های کمدی داشت، ترکیب و هارمونی جالبی را با اکبر عبدی ایجاد کرد و عصیان و خشم طنازانه ای را در فیلم به یادگار گذاشت.
تیپ افراد نظامی/ اکبر عبدی - ای ایران
نقش یک نظامی با خلقیات خرده دیکتاتوری شاید چندان با شمایل بازیگری عبدی همخوان نبود اما ناصر تقوایی توانست با هدایت درست این بازیگر بستر خلق یکی از مهم ترین نقش آفرینی های سینمای پس از انقلاب را به وجود بیاورد. عبدی در این فیلم قرار نبود تا با ادابازی از مخاطب خنده بگیرد یا لهجه و تیپ بسازد بلکه با اطمینان به کارگردان در مسیر اجرای یکی از بهترین بازی هایش قرار داشت. روحیات دیکتاتوری گروهبان مکوندی و برخورد خشنی که دارد سبب شده تا مخاطب نه به واسطه بداهه های کلامی که به دلیل موقعیت سازی های کمیک به خنده واداشته شود.
تیپ شجاعت نما/ پرویز پرستویی – لیلی با من است
ایفای نقش صادق مشکینی با آن وجه جذاب از برقراری رابطه با خدا یا تظاهر به شجاعتی که او را در دو موقعیت تمایل به حضور در جبهه در وجهی ظاهری و زمینه چینی برای فرار از جنگ و بازی با تقدیر در بعدی درونی قرار می داد هنر پرستویی در نمایش متوازن هر دو این موقعیت های حسی را بر همگان ثابت کرد.
تیپ زن پوش/ اکبر عبدی- خوابم می آد
بازی اکبر عبدی در فیلم خوابم می آد بسیار درخشان و جذاب است. اما چرایی این موضوع را به غیر از توانایی های عبدی در تیپ سازی باید به هوش محیطی وی در تقلیدگری و ثبت نمونه های الگو از یک شخصیت در پرده سینما جستجو کرد. کمدین برجسته سینمای ایران متوجه فرصت طلایی اش در فیلم عطاران بوده است و این نکته را می توان از محاسبه دقیق تعداد گام و شیوه راه رفتن و پایین آمدنش از پله ها در سکانس ورود مادر رضا به فیلم به وضوح مشاهده کرد. لحن بیان، فرمت صدا و نیز ری اکشن های بدنی اش در موقعیت های متفاوتی که در آن قرار دارد و استفاده مناسبی که از میمیک می کند همگی در شکل گیری یک بازی ممتاز تاثیر داشته اند.
تیپ میانسال عاشق پیشه/ رضا عطاران – نهنگ عنبر 1 و 2
رضا عطاران با شیطنت طنازانه همیشگی و بیشترازهرنقش دیگری با استفاده از زبان بدن توانست تا قابلیتهای بازیگری خود را بیش ازپیش در نهنگ عنبرعیان کند. شیطنت ومتانت به عنوان دوبال اجرای نقش ارژنگ به زیبایی توسط عطاران بالانس شد ونتیجه همین تعادل وتوازن یکی دیگرازشاه نقشهای سینمای کمدی ایران است. شاه نقشی که درخیل تجربههای بازیگری درسینما وتلاش برای خلق شخصیتهای میانسال جذاب وقاراجرایی خاصی دارد وعطاران به دور ازدیگرنقش آفرینیهای خود این بارمتانتی خاص را دراجرای سکانسهای عاشقانه به کارگرفته وخبری ازولنگاری دراماتیک ومعمول در دیگراجراهایش ، درنقش ارژنگ صنوبرنیست.
تیپ میانسال بیمار/ مهدی هاشمی – هیچ
بازگشت مهدی هاشمی به صحنه اول بازیگری سینمای ایران با نقشی غیرمتعارف رقم خورد. نقش مرد میانسالی که میل زیادی به خوردن دارد و روابطش با دیگران به دلیل همین خصوصیت دچار چالش شده است. هاشمی به زیبایی ولع خوردن نادر سیاه دره را نمایش داد.
تیپ میانسال صبور/ علیرضا خمسه- آپارتمان شماره 13
نمایش درماندگی ایرانمنش از رفتارهمسایگان نکته ای کلیدی درتحلیل بازی خمسه دراین نقش است. این کمدین توانست تا صبوری و متانت ایرانمنش را به عنوان یک خصیصه بارز برای خلق نقش به کار گیرد و با همین ویژگی روابط تقابل گونه و پرتنش همسایه ها را به سوی دوستی سوق دهد.
تیپ سیاست پیشه/ فردوس کاویانی – جنگجوی پیروز
بازیگر قدرنادیده سینما و تلویزیون در یکی از فرصت های طلایی خود چنان سیاست ورزی و خباثت میرزاآقاخان را به تصویرکشید که این نقش همچنان در فهرست برترین بازی های سینمای کمدی دارای جایگاهی مشخص است. لحن آمرانه ای که به کار می گرفت یا مکرهایی که برای تمشیت امور از آن بهره می برد چنان توسط فردوس کاویانی به اجرا درآمد که حتی دیگر بازی های فیلم را نیز تحت تاثیر قرار داد.
تیپ پلیس/ پرویز پرستویی – مومیایی 3
ایفای نقش سروان حواس پرت و البته وظیفه شناس در کمدی موقعیت ناب و برجسته ای چون مومیایی۳ باز هم از توانایی های بازیگری پرستویی پرده برداشت. بازی با نگاه، بیان و اندام منطبق بر حسی کارآگاه گجتی و به ویژه در سکانس های رویارویی با مهتاب کرامتی و همراهی با رامبد جوان برای نفوذ به مخفیگاه ربایندگان مومیایی به زیبایی و بسیار باورپذیر توسط پرستویی اجرا شد. جدیت و پشتکار در انجام ماموریت که به دلیل تناقض با ماهیت صحنه و خرابکاری های سروان قربانی، وجهی کمیک به شاخص های رفتاری کاراکتر می بخشید، پرویز پرستویی را به عنوان هنرمندی توانا در ایفای نقش های متنوع جلوه گر ساخت.
تیپ ناظم مدرسه/ جهانبخش سلطانی – صبح روز بعد
بهترین نقش آفرینی سینمایی جهانبخش سلطانی بی شک نقش ناظم سخت گیر مدرسه در فیلم صبح روز بعد است. سخت گيری های ناظم نسبت به مجيد، چوب تركه ای كه هميشه دستش بود و براي تنبيه مجيد از آن استفاده می كرد يا همان قسمت معروفی كه چهره درستی از سختگيری ناظم های دهه 60 را از طريق فلك كردن پای مجيد جلوی دانش آموزان به تصوير كشيد سبب شد تا در گذر زمان اين تصوير به عنوان شمايلی حقيقی از دورانی به ثبت برسد كه دلسوزی و سختگيری به يك اندازه در مدارس جاری بود و ناظم و مدير و معلم ابهتی بيشتر نزد دانش آموزان داشتند.
تیپ داش مشتی/ داریوش ارجمند – آدم برفی
اسی در بدر در فیلم آدم برفی یک داش مشتی باحال است. از آن دست نقش های کیمیایی وار در سینمای ایران و داریوش ارجمند بی نظیری که شجاعانه پس از ایفای نقش مالک اشتر به یک تجربه آزمایی پرخطر در آدم برفی روی آورد. اسی در بدر نمونه اصلی دسته بندی تیپ های داش مشتی است که البته نمونه های باکیفیت آن در سینمای پس از انقلاب شاید به تعداد انگشتان یک دست هم نرسد.
تیپ عقب مانده ذهنی/ مهدی فخیم زاده – مسافران مهتاب
ایفای نقش عقب مانده ذهنی در سینمای پس از انقلاب به ویژه پس از تجربه ماندگار غلامرضا در فیلم مادر، ریسکی ترین کار ممکن برای هر بازیگری به شمار می آمد اما فخیم زاده با شجاعتی مثال زدنی این وظیفه را به سرانجام رساند و با خلق تیپ نمکی توانست تا ضلع سوم مثلث نقش های طلایی عقب مانده های ذهنی را پس از نقش آفرینی های بهروز وثوقی و اکبر عبدی در سینمای ایران تشکیل دهد.
تیپ ماورایی/ علیرضا خمسه – من زمین را دوست دارم
نقش های فان یا ماورایی نمونه هایی کمتر تجربه شده در سینما و تلویزیون ایران داشته اند. در میان همین نمونه های اندک نقش خپیت در فیلم من زمین را دوست دارم یک نمونه چالش برانگیز برای بازیگرش علیرضا خمسه به شمار می آید. بازیگری که به دلیل دارا بودن دانش پانتومیم، در نظر اول کار ساده ای برای ایفای این نقش داشت اما پیچیدگی های نقش خپیت هم به لحاظ حسی و هم از منظر اجرای تکنیکی، کار خمسه را بسیار سخت جلوه می داد. خمسه برای گذر از این پیچ سخت در کارنامه بازیگری اش با تکیه بر ساده سازی و بخشیدن عنصر صمیمیت و لطافت روحی به این نقش هم در اجرا و هم به لحاظ حسی توانست به یک زمرد در کارنامه بازیگریش برسد. زمردی که همچنان در بازبینی های مجدد فیلم، نشان دهنده تسلط بازیگر بر اندازه های حسی نقش و پرهیز از بزرگنمایی در استفاده از ظرفیت پانتومیم و زبان بدن است. خپیت در نمونه تیپ های فان یا ماورایی همچون یک نگین می درخشد.
منبع: سلام سینما