نیما بهدادی مهر
نیما بهدادی مهر
خواندن ۵ دقیقه·۶ سال پیش

نقدی بر فیلم آشغال های دوست داشتنی/زمانی برای دوستی با سینما

سینمای ما اسیر یک شوآف تلخ و مسخره شده است. فیلمی را به دلیل سوءتفاهم 6 سال توقیف می کنیم و پس از 6 سال وقتی اکران می شود نه تنها حساسیتی برنمی انگیزد بلکه واکنش مخاطبان داخل سالن سینما نسبت به آن فیلم همراهی و طرح این پرسش است که مگر آشغال های دوست داشتنی چه داشت که 6 سال توقیف شد.
دوستان مسئول، سینما را بشناسید و قدرت گفتمان سازی و تنش زدایی آن را باور کنید. حرف اصلی آشغال های دوست داشتنی همین است. گفتمان ایجاد کنیم و تنش ها را به دوستی ها بدل سازیم.
فیلم آشغال های دوست داشتنی نقطه اتکایی مهم در سینمای امروز ایران است. فیلمی روپا با بازی های ستودنی، کارگردانی هوشمند و خلاقانه، جلوه های ویژه خوب و فیلمنامه ای که تلاش دارد تا از دل یک موقعیت ملتهب، آرامشی پدید آورد و لحظات فانی ایجاد کند.
فیلم بازی ای به جا و تماشایی از شیرین یزدانبخش دارد که به خوبی التهاب درونی یک زن تنها و گیرافتاده در یک موقعیت جانکاه و استرس آفرین را بازتاب می دهد. توهمات ناشی از این درماندگی حسی و صحبت خیالی منیر(زن تنهای فیلم) با قاب عکس شوهر مرحوم، فرزند خارج رفته، فرزند شهید شده و برادر تحت تاثیر تفکرات چپ، موقعیتی را پدید می آورد که جهان مفهومی روایت شکل بگیرد. این جهان بینی روایی که برپایه گفتمان ایده ها شکل می گیرد متضمن نگاهی است که تلاش دارد تا از دل التهابات و تنش ها، گل دوستی ها و آرامش را بچیند. چنین طرز تفکری به ویژه با توجه به آن نگاه تا حدودی هجوگونه و کمی تاحدودی کاریکاتوری نسبت به تنش های سال 88 و گفت و گویی که میان منیر و آدم های درون عکس و تلویزیون شکل می گیرد این فضا را به خوبی می پرورد و ایده مرکزی روایت فیلم و نقطه ثقل آن را شکل می دهد. اینکه منیر با کمک جهان خیالی و ذهنیت سورئالی که از ارتباط گیری با قاب عکس ها برای خود پدید می آورد در تلاش برای پاکسازی از منزل خود از هر چیز مشکوک است در وهله اول خمیرمایه ای چندان جذاب برای انتقال پیام اصلی فیلم به مخاطب به شمار نمی آید اما بازی درخشان بازیگران به واقع کمک موثری در کشاندن مخاطب تا انتهای فیلم است.

منیر در پی پناه دادن به بخشی از معترضان حوادث 88 و پس از رفتن آنها با ضربدری حک شده روی درب خانه خود مواجه می شود و در پی صحبت با یکی از همسایه ها متوجه این نکته می شود که ممکن است فردا ماموران به خانه وی مراجعه کنند.

این نقطه عطف اولیه روایت به خوبی بازتابنده ای از درون پرتشویش و استرس زده زنی تنها در شهری شلوغ و در دل موقعیتی ملتهب است. ورود ناخواسته منیر به متن این التهاب و تاکید مکرر وی بر شنود تلفنی و نیز همراهی وی با 4 قاب عکس و صحبت با آنها برای شناسایی محل اختفای چیزهایی که ممکن است در مراجعه فردای ماموران برای وی دردسرساز شود سبب کشف حقایقی درباره زندگی نفرات آن 4 قاب عکس می شود.

یزدانبخش در بازتاب آلام و احساسات یک زن تنها بسیار موفق است. به ویژه آنجا که در عملیات کشف چیزهای ممنوعه در منزلش به عکس هایی از منصور برادر مرحومش با سیما(دخترخاله منصور و منیر) روبرو می شود و به همراه عکس ها به حیاط می رود و اشک می ریزد. یا هنگامی که در اتاق فرزند شهیدش نامه ای را می یابد که حاکی از عواطف و احساس وی در دوران قبل از اعزام به جبهه است و در اینجا نیز منیر قطره ای اشک بر گونه اش جاری می شود. دیگر بازیگران فیلم هم کار خود را به خوبی انجام می دهند. البته هدیه تهرانی در نمایش یک زن کنشگر معترض چندان موفق نیست و بیشتر کاریکاتوری از رفتارهای اعتراضی را نمایش می دهد.
حبیب رضایی در یک نقش آفرینی مناسب ویژگی های رامین پسر شوخ و رهای میانسال منیر را هم در گفت و گوی تصویری اینترنتی در ابتدای فیلم بازتاب می دهد و هم از دل قاب عکسی که مربوط به دوران فارغ التحصیلی اش است این رهایی و طنازی را به رخ می کشد.
شهاب حسینی هم در نمایش روحیات یک مبارز چپ انقلابی به توفیقی مناسب می رسد به ویژه در سکانس نجوای سرود انقلاب با دیگر قاب عکس ها، این روحیه مبارز را بازتابی موثر می دهد.
صابر ابر به خوبی تصویر یک جوان تند حزب اللهی را در فیلم به نمایش می گذارد. جدل گفتمانی ای که با دایی اش منصور به دلیل همان تفکرات چپ دارد و تاکید مکرری که بر مولفه های ارزشی دارد بر تنور تنش های گفتمانی می دمد.
اکبر عبدی هم به مانند همیشه یک نقش آفرینی برجسته را در قاعده همسان سازی تیپ و شخصیت به اجرا می رساند. به ویژه غیرتی که برای منیر به خرج می دهد، طنز کلامی که برای دست انداختن منصور به کار می برد یا تکه کنایه هایی که به رامین میزند و البته سکانسی که قرار است فرزند شهیدش را دعوا کند تا دل منصور نرم شود و جای اسلحه را لو بدهد با چنان ظرافتی از سوی عبدی اجرا می شود که مخاطب را درگیر آن لحظه ها می کند.
محسن امیریوسفی با ساخت آشغال های دوست داشتنی به رسالت آگاهی بخش یک سینماگر و تعهدی که به جامعه دارد به خوبی جامه عمل می پوشاند و نشان می دهد که می توان با سینما بر دوستی ها افزود و از تنش ها کاست. ولو جهان روایی فیلم به سورئال و فراواقعیت ها پهلو بزند و در فرآیندی از توهم، تخیل و واقعگرایی حرکت کند.
آشغال های دوست داشتنی از معدود فیلم های سینمای ایران است که بی آنکه خود التهاب را نمایش دهد بازتابی درست را از تنش ها و استرس ها و نیز حواشی آن به معرض نمایش می گذارد و ایده خلق دوستی از دل تنش و برقراری گفتمان و ایجاد همدلی در متنی از سوءتفاهم ها و ناهمراهی را مطرح می سازد.

آشفال های دوست داشتنیمحسن امیریوسفیحوادث سال 1388فتنهتوقیف فیلم
روزنامه نگار، منتقد سینما، دانش پژوه تاریخ اسلام، پژوهشگر فوتبال/ استفاده از مطالب این صفحه مشمول قانون کپی رایت است
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید