نگاهي به كارنامه داريوش مهرجويي به مناسبت 17 آذر زادروز وي
سینمای نمادگرای سیاسی(گاو)، هنر تلفیق نمادها دربستری کمیک (اجارهنشینها)، سینمای روشنفکری (هامون)، سینمای شخصیت محورفلسفی (پری)، ملودرام خانوادگی(لیلا)، کمدی اجتماعی (مهمان مامان)، مستند هنری و اجتماعی(بمانی)، سینمای اقتباسی (آسمان محبوب) و ملودرام موزیکال (سنتوری)، قالبهایي از آثار تولیدی کارگردانی را نشان میدهند که در تمام عرصههای کارگردانی ذوقآزمایی کرده است.
مهرجویی با شناخت تمامی قواعد اجرایی استاندارد در عرصه هنر، آثاری چون«گاو»، «اجارهنشینها»، «هامون»، «پری»، «سارا»، «لیلا»، «درخت گلابی»، «میکس»، «بمانی»، «مهمان مامان» و«سنتوری» را خلق کرده است.
در این میان نکته قابل تامل، مهارت و تسلط بیبدیل مهرجویی برقلههای اجرایی کمدی و درام در تمام وجوه کارکردی و ساختاری اینگونههای سینمایی است که در بطن مفهومی و متن تصویری اجارهنشینها با درونمایه نمادین از تحلیل زندگی طبقه متوسط شهری پس از پیروزی انقلاب اسلامی یا بازتابش مفهومی عاشورا در سکانس خوابهای حمید در فیلم هامون تنها تکهای از هنر اجرایی مهرجویی را قابل درک کرده است.
به واقع آنچه مهرجویی را به جایگاهی ممتاز درمیان کارگردانان سینمای پس از انقلاب اسلامی رسانده، شناسهمندی و با هویت بودن تمامی کاراکترها و شخصیتهای آثارش است که تایید و تشویق در جشنوارههای ملی و بینالمللی را برای بازیگران فیلمهایش بهدنبال داشته است.
گواه این نظر موفقیت عزتالله انتظامی به واسطه بازی در فیلم گاو در جشنواره 1970 شیکاگو و مورد توجه قرارگرفتن زندهیاد خسروشکیبایی، علی مصفا، بهرام رادان، حسن پورشیرازی، حمید جبلی، گلاب آدینه، پارسا پیروزفر، مسعود رایگان، بیتا فرهی، نیکی کریمی، یاسمین ملکنصر، گوهرخیراندیش، لیلاحاتمی و مرحومه جمیله شیخی در جشنوارههای داخلی به واسطه هنرنمایی در آثار مهرجویی است که هم از توان فنی این گروه در ایفای نقشهای سینمایی حکایت دارد و هم نشانی از ظرافتهای مهرجویی در بهرهگیری از تواناییهای درونی این بازیگران بهشمار میرود.
درحقیقت لحن شاعرانه و احساسبرانگیزی که آثار مهرجویی را در مقام یک خاطره نسلی بزرگ درمیآورد نکتهای برجسته در ماندگاری این کارگردان در سینمای پس از انقلاب اسلامی بهشمار میرود و از اینرو است که پس از تجربهای چون اجارهنشینها که همچنان از آن بهعنوان یک کمدی آپارتمانی ماندگار یادمیشود، ورود مهرجویی به تحلیل زنديگ يك روشنفکر اجتماعی تا این میزان به ماندگاری نسلی کاراکتر هامون منجر میشود و حتی دیگر آثار و کاراکترهای او در بنمایه تحلیلی و ساختاری فیلم هامون مورد ارزیابی قرار میگیرد.
از این وجه هامون آغاز مسیری از روایت در سینمای مهرجویی بهشمار میرود که در آن تحلیل فرد و مکانیسمهای رویاروییاش با خانواده و جامعه، جایگاهی ویژه را بهخود اختصاص داده است و برهمین مبنا شخصیت قهرمان در آثار مهرجویی ورای جنسیتش یک قربانی اجتماعی بهشمار میآید.
به واقع فرد قربانی یا در تابعی از رفتارهای فردی به شرایط مطرودیت میرسد یا جامعه در مواجهه با فرد و ویژگیهای بارز مثبت و منفی وی نمیتواند موضعی متعادل و منطقی در پیش گیرد؛ چنین است که سرگشتگی و شیدایی هامون بهعلت سیستم تفکر وی، نوع برقراری ارتباط با خانواده و جامعه را تحتالشعاع قرار میدهد؛ شخصیتهای نامتعادل پری در آن وجه اغراقگون، بررفتارهایشان رنگی از جنون و تردید میپاشند یا در فیلم بمانی نوع برخورد اجتماعی با دختر، او را در تصویر یک قربانی سیستم محدودگر تربیتی متجلی میسازد؛ حتی در فیلم لیلا نیز با نقدی هنری نسبت به سیستم ارزشگذاری زن در جامعه روبهرو میشویم که زن ناتوان در زایش را به نوعی ناقص ارزیابی میکند و تمامی خوبیهایش را به واسطه این نقطه ضعف نادیده میگیرد. در نمونه ماندگار دهه80 يعني سنتوري نيز از طریق بررسي روند زوال شخصيت علی بلورچی با زوایای جدیدی در اوج و فرودهای شخصیت قهرمان در آثار مهرجویی روبهرو میشویم.
در اینجا سبک زندگی فرد و نوع نگاه جامعه فرایند نزول شخصیت را تحکیم میبخشد؛ از این وجه علی بلورچی که توانش او را به عزت هنری میرساند، در تحلیل شرایط موفقیتش به نوعی غرور و در نهایت استیصال ناشی از خودباختگی میرسد که در این میان موریانه اعتیاد نقش اصلی را در روند نزول جایگاه اجتماعی وي دارد و این معضل کاخ اعتبار فردی و به نوعی فردیتش را در فرایندی تدریجی میپوساند.
به واقع ساختار دراماتیک شعرگونه در کارنامه هنری مهرجویی چه آنجا که در «گاو» با نمادگرایی سعی در انتقال پیام خود دارد و چه آنجایی که نماد را از بستری درام در نقد شرایط سیاسی دوران پهلوی به زمینهای شیرین در کمدی اجارهنشینها میکشاند، همواره شاخصی در ارزیابی ساختار آثار مهرجویی است.
به بیانی دیگر کارگردان شاخص سینمای ایران به یک زاویه دید کاوشگر نسبت به حقیقت فکری جامعه ایران در دهه 60 و در فیلم «هامون» رسید تا از طریق سیروسلوکهای «بانو» به ساختار فلسفی»پری» با نگاهی بر تحولات زندگی «سارا» بنگرد و از منطق هنری و فلسفی «درخت گلابی» استفاده میکند تا در ادامه بازسازی تفکر هنریاش، «دختردایی گمشده» را در جایگاه «میکس» فیلم «بمانی» بنشاند و او را بهعنوان «مهمان مامان» به خانه «لیلا» دعوت کند و با «سنتوری» بسیاری از تلخیهای مستتر در زیباییهای شهر تهران را از طریق تور تهرانگردی در«تهران روزهای آشنایی» در دیده مخاطب جای دهد و با گفتن «چه خوبه برگشتي» به «اشباح» «نارنجي پوش» و «زير آسمان محبوب» باز هم سينماي فلسفي و هنري خود را ادامه دهد.
چنین است که مهرجویی سراینده شعرهای بصری برای جامعه ایران است و خاطرهسازیهای آثارش معیاری صحیح درکارکرد اجتماعی سینما درهم پیوندی فکری فرد وجامعه به شمارمیرود. بهویژه ملودرام سنتوری بهعنوان شخصیترین اثر مهرجویی از صدای گرم محسن چاووشی و بازی درخشان بهرام رادان بهرهمؤثری برد تا هامون در سیرتطور و تحول اندیشههای اجتماعی و منطبق با قاموسی چون فردیت و فردگرایی و ازطریق یک تغییربینش درنسلها به قالبی چون سنتوری برسد و واگویههای برآمده ازسرگشتگی فلسفی حمید جایش را به خودویرانگری علی مي دهد تا شعری بصری در سینمای ایران بهوجود آید و به خاطره نسلی جوان معاصر بدل شود.
منبع: همشهري آنلاين