نقش موثر سینما درگسترش فرهنگ اجتماعی برهیچ کس پوشیده نیست اما گاه این رسانه فرهنگساز، خواسته یا ناخواسته درمسیری می افتد که از آن سوء برداشت و تعبیرهایی پرابهام بیرون می زند. این بیرون زدگی حاصل از تنش فکری با نوعی رویکرد خطرناک قابل توجیه است. اینکه هر دو جناح رویارو در حوزه ای به نام سینما، حالت هایی حق به جانب می گیرند و در صدد توجیه فکر خود بر می آیند. این توجیه گرایی که گاه با نمایش هایی اخلاقی نیز همراه است از جمله آفات ورود سینما و مخالفانش به مقوله بازیابی و نقد تصویر طبقات اجتماعی است. از آن رو که موقعیتی قیم گونه را برای منتقدان یک اثر اجتماعی ایجاد می کند و قدرت بازدارندگی و مانع تراشی آن ها را در فرآیندی صعودی شکل می دهد. از سوی دیگر سینماگر نیز با شکل گیری چنین فضایی پیرامون اثرش، به نوعی در شرایط مقابله و منازعه قرار می گیرد. چنین می شود که بحث فیلمسازی در مورد طبقات اجتماعی حساسیت برانگیز جلوه می کند. یکی از دلایل این حساسیت برانگیزی ارزش و اهمیت والایی است که نظام جمهوری اسلامی در بنیان فکری خود برای طبقه مستضعف قایل است.از اینرو هرگونه تلاش در راستای ارائه فیلمی درباره زندگی محرومان و فرودستان به لحاظ ایدئولوژی غالب نظام سیاسی ایران در زاویه دید انسان های بیشتری قرار می گیرد و آفات فکری گسترده تری را در صورت سهل نگری در روایت و شخصیت پردازی ایجاد می کند.
به همین سبب سینمای اجتماعی در جانمایه موضوعی و حقیقت خود دارای فرصت ها و ظرفیت های مناسبی جهت بازتاب واقع نگرانه جریان سیال زندگی شهری به مخاطب هدف است اما به واقع آنچه در بخشی مهم از تولیدات گونه روایی اجتماعی با محوریت زندگی فرودستان تولید شده است حاصلی جز یک اثر پر تناقض و گاه تحقیر آمیز نبوده است. اگرچه دغدغه مندی می تواند توجیه مناسبی در ساخت آثاری با موضوع طبقات فرودست باشد اما هرگونه سهل نگری در خلق یک موقعیت انسانی- خواه در جهت مفرح کردن فضای روحی جامعه باشد و خواه با خلق یک وضعیت پر اشک و آه به فتح قلوب مخاطب بیندیشد- در روان اجتماعی جامعه مورد منظور تاثیر گذار است.
بازتاب زندگي همه طبقات اجتماعي و به ويژه انعکاس شيوه زندگي افراد متعلق به طبقه مستضعف شايد حلقه مفقوده توليدات سينمايي در ساليان اخير باشد. به واقع کمتر پيش آمده تا سينماگران دوربين خود را براي تحليل زندگي اين طبقه به پس کوچههاي تنگ جنوب شهر ببرند يا تلاشي درخور براي نمايش فرهنگ خاص اين طبقه که همان قناعت، شکرگزاري، ايثار و فداکاري است به انجام رسانند. در نمونههاي توليد شده پس از پيروزي انقلاب اسلامي نيز شايد آن تصوير روشن و واضحي که بتواند انعکاس دهنده فرهنگ زندگي اين طبقه باشد نمود آشکاري جز در چند سکانس کوتاه از فيلمها نداشته است.
از اينرو تلاش فريدون جيراني در سالاد فصل براي نزديک شدن به مشي و روش زندگي اين طبقه به دليل رفتارهاي ليلا حاتمي و نمايان سازي تمايل براي ارتقاي جايگاه طبقه اي چندان تطابقي با تصوير مستضعفين ندارد يا در فيلم نرگس ساخته رخشان بني اعتماد نوع رفتاهاي عادل و آفاق و سرقتهايي که از سر نداري صورت ميدهند آن تصوير مطلوبي که در آرمانهاي ايدئولوژيک قرآن و فرهنگ تشيع از طبقه مستضعف ترسيم شده انعکاس نميدهد.
با توجه به این نکته مناسب است به روشی بیاندیشیم که روایتمان از جامعه هدف انعکاس درستی از حقیقت جاری در زندگیشان باشد و اگراین حقیقت، رنگی تلخ و گزنده دارد فضای مناسبات انسانی و شکل گیری موقعیت های کمدی یا جدی خود را از هجوهای شکننده و مخرب دور کنیم.
آثاری که به طبقات اجتماعی پرداخته اند در تلاش براي نزديک شدن به شمايلي حقيقي از طبقه مستضعف، توفيقاتي را در نوع روايت و تطابق چينش محيطي با سبک زندگي آن افراد داشته اند. البته در اين نمونهها نميتوان به طور قطع تصوير منعکس شده از مستضعفان را با شمايل حقيقي اين افراد مماس دانست. به واقع تصويري دو وجهي از اين طبقه در سينما منعکس شده است که در نگره اوليه بازتاب دقيقي از روحيه ايثار اين افراد است و در نگره ديگر نوعي نقد و آسيب شناسي نسبت به رفتارهاي هنجار ستيز بخشي از افراد اين طبقه را ارائه ميکند. در سال های اخیر سعید روستایی با نگاهی به این طبقه اجتماعی تلاش داشته تا نگاهی آسیب شناسانه به مختصات زندگی در مناطق پایین شهر تهران بیاندازد که با رویکرد ریزپردازانه و انتقادی خود در این امر موفق بوده است.