مجموعه فعالیت های شبکه های بین المللی معتبر با وجود تفاوت های ماهوی و ساختاری فراوان در یک موضوع واحد به همگامی و تفاهمی غیر قابل انکار می رسند. تفاهم روی مخاطب پذیری و برنامه سازی برای جذب مخاطبان بیشتر.
در ایران قضیه کاملا برعکس است. تلویزیون از دهه طلایی برنامه سازی خود کاملا دور شده و تمام تلاش خود را در بطن قضیه بر اصل پراندن مخاطب قرار داده است.
برنامه نود آخرین سنگر مردمی تلویزیون بود که هنوز فتح نشده بود که با تدبیر علی فروغی مدیر جوان درس خوانده در دانشگاه امام صادق، کار فتح این سنگر هم به بهترین نحو به پایان رسید.
تقابل فروغی و فردوسی پور در واقع جام زهر بی تدبیری یک مدیر جوان برای سازمان متبوع خود است. سازمانی که از اصل ابتکار و نوآوری در برنامه سازی غافل شده و دلخوش به تقلید کلیشه ای از دیگر برنامه های جذاب شبکه های بین المللی است.
به واقع در رسانه ای که جذابیت از طریق برنامه هایی چون عصر جدید و برنده باش تضمین شده پنداشته می شود نبود نود نه یک خسران که دستاوردی به شمار می آید چون برنامه ای منتقد و دردسرساز برای مدیران از چرخه پخش خارج و جای آن را برنامه هایی خنثی و سطحی گرفته است.