حمیدرضا مازندرانی
حمیدرضا مازندرانی
خواندن ۶ دقیقه·۳ سال پیش

نیم‌نگاهی علمی به ذهن انسان

این نوشته نخستین بار در ماهنامه شبکه نسخه دی ماه 1396 منتشر شده. حالا با اندکی ویرایش و غنی‌سازی تقدیم شما میشه.

اگه به این نوشته علاقه‌مند شدین، ممنون میشم برای دوستانتون هم ارسال کنید.

پیش‌گفتار

برای هر دوستدار علم و دانش، کتابی که پدیده‌های علمی را به گونه‌ای قابل فهم و به دور از خرافات و شبه‌علم شرح داده باشد، یک موهبت به شمار می‌آید. در این میان، کتاب آینده ذهن نوشته میچیو کاکو، فیزیکدان ژاپنی‌تبار، یک چنین موهبتی است. این کتاب، که به فارسی نیز ترجمه شده، خواننده را با رمز و رازهای مغز انسان (و نرم‌افزار آن، ذهن) آشنا می‌سازد و آینده پیش‌روی آن را در سایه پیشرفت‌های علمی بیان می‌کند.

خواندن سیگنال‌های ذهن با شیوه‌های گوناگون و رمزگشایی از آن، تزریق خاطره به حافظه انسان، افزایش بهره هوشی و از میان برداشتن بیماری‌های روانی از جمله موضوعاتی هستند که در کتاب آینده ذهن مورد بحث قرار گرفته‌اند.

در این نوشتار نگاهی به برخی مباحث کتاب آینده ذهن خواهیم داشت، به این امید که اشتیاق خوانندگان گرامی را برای مطالعه بیش‌تر در خصوص ذهن، این پدیده [ظاهراً] بی‌همتای جهان هستی، برانگیزد.

پیشرفت تا کجا؟

از میان تلاش‌های فراوانی که برای شناخت، بهسازی و توانمندسازی ذهن انجام شده است، برخی تاکنون به نتیجه رسیده و برخی دیگر ممکن است در آینده دور یا نزدیک نتیجه بدهد. به باور نویسنده کتاب آینده ذهن (نقل به مضمون)،

تنها مانع اساسی که بر سر راه انسان در مسیر پیشرفت قرار دارد، محدودیت‌های قوانین علم فیزیک است.

برای مثال، یکی از مواردی که پیشرفت‌ها را محدود می‌سازد تضعیف امواج الکترومغناطیسی بر اثر عبور از اجسام است که جزو ماهیت این امواج محسوب می‌شود. در بحث خواندن سیگنال‌های مغزی، جمجمه که مسئولیت محافظت از مغز را بر عهده دارد، سیگنال‌های تولیدشده از ارتباطات عصبی در مغز را تضعیف می‌سازد. بنابراین، سطح انرژی امواج مغز حتی در نزدیکی سر انسان بسیار ناچیز است، و البته تاکنون اثبات نشده که این امواج تاثیری روی کائنات داشته باشند! جالب اینجاست که وجود جمجمه یک کمک بزرگ برای حفظ حریم شخصی به شمار می‌آید: خوشبختانه دیگران از فاصله دور قادر نیستند حتی با برترین فناوری‌ها، اندیشه‌های ما را بدزدند.

خلاصه این که اگر یک طرح برای شناخت یا توانمندسازی ذهن قوانین فیزیک را نقض نکند، محدودیت‌های دیگر همچون نداشتن دسترسی به فناوری لازم، عدم توجیه اقتصادی و غیراخلاقی انگاشته‌شدن آن طرح ممکن است روزی برچیده شود. برای هر کدام از مواردی که در کتاب ذکر شده، نویسنده پیش‌بینی‌هایی را در خصوص زمان رسیدن به آن هدف (اگر تاکنون برآورده نشده باشد) انجام داده است که البته مثل هر پیش‌بینی دیگر ممکن است درست از آب درنیاید.

image credit:  MIT news
image credit: MIT news

بازسازی مغز انسان و آگاهی سیلیسیمی

ارتباط میان هوش انسانی و هوش مصنوعی یک موضوع واقعاً جالب به حساب می‌آید که در کتاب بدان پرداخته شده است. و حالا یک پرسش اساسی:

چه باید کرد تا ماشین‌ها همانند انسان بیاندیشند؟

دیرزمانی است که مشخص شده رویکرد الگوریتم‌وار پاسخ مسئله نیست. به بیان دیگر نمی‌توان به سادگی کارکردهای ذهن را به صورت یک فلوچارت با اجزای مشخص مدل‌سازی کرد. در واقع این شبکه‌های عصبی عمیق و گسترده در مغز انسان است که به ما امکان درک و شناخت دنیا و در یک کلمه آگاهی را داده است. اگر بخواهیم به ماشین‌ها این آگاهی را ببخشیم، یک چنین شیوه پردازشی را باید دنبال نمود، که حاصل پیاده‌سازی آن روی ماشین، آگاهی سیلیسیمی خواهد بود.

برای فهم بهتر آگاهی سیلیسیمی، کلیدواژه آگاهی باید به درستی تعریف شود. میچیو کاکو که خود یک فیزیکدان است، آگاهی را این‌گونه تعریف کرده:

"آگاهی عبارت است از فرایند آفریدن مدلی از جهان با استفاده از حلقه‌های بازخوردی چندگانه بر حسب پارامترهای گوناگون، برای رسیدن به هدفی".

مثلاً اگر هدف من خروج از یک ساختمان باشد، باید نقشه کلی آن را در ذهنم رسم کنم و بر اساس موقعیت فعلی خود به سمت درب خروجی راه بیافتم. این تعریف را می‌توان به اهداف پیچیده‌تر نظیر شروع کسب و کار، تعاملات اجتماعی و ... تعمیم داد که به حلقه‌های بازخوردی بیشتری نیاز دارند.

بروزرسانی: سال 96 که این مطلب را نوشتم با مفهوم یادگیری تقویتی چندان آشنا نبودم، اما الان خوشبختانه با این حوزه جذاب علمی و البته یادگیری تقویتی سلسله‌مراتبی آشنایی دارم که با تعریف میچیو کاکو از آگاهی تا حدی مطابقت داره.

از این نظر، ماشین‌ها به طور معمول فاقد آگاهی هستند و برای یک هدف خاص (مثلاً دسته‌بندی عکس یا بازی شطرنج) طراحی شده‌اند. برای طراحی ماشینی که آگاهی قابل مقایسه با انسان داشته باشد، یک محدودیت فیزیکی بزرگ وجود دارد و آن انرژی است. پروژه‌هایی در سراسر جهان تعریف شده است که در تلاش هستند مدلی از ذهن انسان را روی تراشه‌ها پیاده‌سازی نمایند. مسئله انرژی و ناشناخته بودن عملکرد مغز، کار را در این زمینه دشوار نموده است. البته بحث‌های فلسفی فراوانی نیز در ارتباط با مفهوم آگاهی قابل طرح است که کتاب آینده ذهن بدان نپرداخته است.

به عنوان نکته آخر، موضوع عاطفه که پیش‌تر گمان می‌شد یک قابلیت تجملاتی برای روبات‌های انسان‌نما باشد (مثلاً روباتی که لبخند می‌زند)، امروزه به عنوان یک عنصر اساسی در آگاهی شمرده می‌شود. تلاش‌های بی‌وقفه دانشمندان برای افزودن عاطفه (یا تصویری از آن) روی ذهن روبات‌ها و پیامدهای اجتماعی و حقوقی آن در کتاب مفصلاً شرح داده شده است و ما از طرح آن صرف نظر می‌کنیم.

image credit: IMDb
image credit: IMDb

اینترنت اشیاء و ذهن انسان

این روزها اینترنت اشیاء ورد زبان فعالان صنعت و پژوهش است. اینترنت اشیاء این نوید را می‌دهد که کاربران اینترنت نه فقط انسان‌ها، بلکه اشیاء پیرامون ما خواهند بود. اما دیگر چه چیزی را می‌توان به شبکه جهانی اینترنت افزود؟ یک پاسخ هیجان‌انگیز اتصال بی‌واسطه مغز انسان به اینترنت است. اگر این موضوع به تحقق بپیوندد، آن‌گاه قادر خواهیم بود اندیشه‌ها و تخیلاتمان را به بستر شبکه ارسال نماییم. در این صورت، شبکه‌های اجتماعی پر خواهد شد از اندیشه‌های کاربران و تخیلاتی که در ذهن خود پرورانده‌اند.

پرسش بعدی: فناوری لازم چه خواهد بود؟ چندین فناوری برای دریافت اطلاعات از ذهن انسان طراحی شده است که fMRI و EEG مشهورترین آن‌ها هستند. این دو روش به دلیل تهاجمی نبودن (یعنی نیاز نیست جمجمه شکافته شود) محبوب شده‌اند، هر چند که پیشرفت نانوتکنولوژی راه‌هایی را با استفاده از نانوتیوب‌ها برای عبور از جمجمه بدون نیاز به جراحی پیش رو نهاده است. به هر حال، فناوری‌های موجود سیگنال‌های مغزی را در حد توان ثبت می‌کنند. اما این سیگنال‌ها چه اطلاعاتی را در خود نهفته‌اند؟ در این‌جا هوش مصنوعی به یاری می‌آید، تا بتوان الگوهای پیچیده سیگنال‌ها را کشف نمود. تاکنون نیز پیشرفت‌هایی ابتدایی حاصل شده، اما یک رضایت نسبی زمانی حاصل خواهد شد که بتوانیم به همان سادگی که یک عکس را به اشتراک می‌گذاریم، افکار خود را نیز با مخاطبانمان سهیم شویم.

سخن آخر

مغز انسان همواره یک پدیده ناشناخته بوده است، و حتی روزگاری آن را به عنوان یک عضو اضافی و بی‌فایده در بدن به شمار می‌آورده‌اند. خوشبختانه در این نقطه از تاریخ دیگر اهمیت مغز بر نسل بشر پوشیده نیست. اما با این حال، هنوز شناخت ما از آن بسیار ناچیز است. دانشمندان زیادی در سراسر دنیا در تلاش هستند شناخت ما از جنبه‌های مختلف مغز و کارکردهای آن که ذهن نامیده می‌شود، افزایش دهند. هر چند امکان سوءاستفاده از نتایج پژوهش‌های علمی مثل همیشه وجود دارد، اما به نظر می‌رسد دستاورد اصلی رفاه و آسایش هر چه بیش‌تر مردم باشد.

ذهنمغزمیچیو کاکوکتابعلم به زبان ساده
خالق محتوا، کد و هوشمندی!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید