گلِ «محمدی» در قلعهای در هلند
عموم گلهای رُز، خیلی بو و عطر نداشت، اما وای از این گل... خسته نمیشدم از بوئیدن...
بحق نامش شد گل محمدی...
بیا. برگرد گلِ محمدی ما...
« کِی شود که از چشمهٔ زلال تو بهرهمند شویم که عطش ما طولانی گشت.
کِی شو که ما با تو صبح و شام کنیم تا چشم ما به جمالت روشن شود.
کِی شود که تو ما را و ما تو را ببینیم، هنگامی که پرچم نصرت و پیروزی را در عالم برافراشتهای.
آیا خواهیم دید که ما به گرد تو حلقه زده و تو با سپاهت، تمامِ روی زمین را پر از عدل و داد کرده باشی و سرکشان و منکران خدا را نابود گردانی و ریشه متکبران عالم و ستمکاران جهان را از بیخ برکنی و ما با خاطر شاد به «الحمدالله رب العالمین» لب برگشاییم...
✨فرازی از دعای ندبه. روز جمعه