قسمت اول را می توانید در اینجا مطالعه کنید.
یکی از راههای درمان بیماری هلندی این است که آنها صندوقی ایجاد کردند و مانع ورود درآمد نفتی به چرخه اقتصادی شدند، بلکه درآمد حاصل از نفت را در این صندوق ذخیره کردهاند و به جای تکیه بر درآمد نفتی، به تقویت و رونق تولید، کشاورزی، ماهیگیری و سایر ظرفیتهای کشورشان پرداختهاند.
آنها اینگونه خود را از چنگال این بیماری مهلک نجات دادند...
نابودی صنایع و تولید تنها بخشی از آسیبهای اتکا به نفت برای اقتصاد یک کشور است... حالا اقتصاد ایران هم درگیر با این بیماری است، بیماری که با بالا رفتن قیمت نفت در سالهای ۱۳۳۸ تا ۱۳۵۵ ، محمدرضا پهلوی ایران را به آن مبتلا کرد و اگر ما روش درمان آن را به کار نبریم صنایع ما هم سرنوشت خوبی نخواهند داشت...
اما در ایران از سالها قبل به مبارزه با این بیماری پرداختهایم، آقا در روز اول فروردین سال نود و شش و در سخنرانیشان به این مورد اشاره کردند:
«صندوق توسعهی ملّی چیست؟ این است که از درآمد نفت کشور هرسال یک درصدی کنار گذاشته بشود که وابستگی اقتصاد کشور به نفت کم بشود. این صندوق برای این است که به بخش خصوصی -یعنی به تولیدکنندهی داخلی- پول بدهد و به او توانایی بدهد تا بتواند کار تولید را راه بیندازد؛ این شد سرمایه... » و مهمتر این که آقا از سالها پیش و در دولتهای مختلف، شخصا پیگیر کاهش وابستگی به نفت و خام فروشی بودهاند...
از طرفی آقا امسال را سال فرصتها نامیدند و حالا که باید تکیه به نفت را کم کنیم و به جای آن به تولید رونق بدهیم فرصت خوبی است تا ریشه این بیماری مهلک را بسوزانیم و خودمان را با افزایش تولید واکسینه کنیم، همان طور که آقا در سخنرانی ابتدای سال فرمودند:
«فشارِ کاهش درآمد منابع طبیعی، این حُسن بزرگ را برای همهی کشورهای مشابه ما دارد که آنها را از این تک محصولی بودن، نجات خواهد داد.»
اما نقش مردم و به خصوص نوجوانها در رونق تولید چه خواهد بود و اصلا چطور میتوان نقش ایفا کرد؟
مقصد بعدی ما برای یافتن پاسخ این سوال، پکن پایتخت چین خواهد بود...
ادامه مطلب در قسمت سوم