داستان سیندرلا یک افسانه معروفه کمتر آدمی پیدا میشه که سرگذشت این دختر و شاهزاده سوار بر اسب رو نشنیده باشه محبوب ترین روایت رو شارل پرو نویسنده فرانسوی در سال ۱۶۹۷ از این افسانه داشته و کمپانی والت دیزنی هم سال ۱۹۵۰ این داستان رو به کارتونی مسحور کننده تبدیل کرد .
دختری زیبا با هیکل تراشیده ، صورتی استخوانی ، لباس های پر زرق و برق و تمام چیزی که دختران آرزوی رسیدن به اون رو دارند .
نویسنده این کتاب هدف خودش رو از نوشتن این کتاب تغییر باورهای غلط درباره خانم ها ،آگاهی دادن به جامعه و نیافتادن در دام تله هایی که ما رو به دامن زدن به این باورها میرسونه بیان کرده
در این کتاب بسیار سعی شده خصیصه هایی که به خانم ها اتلاق می شه رو بررسی کنن و بگن که هر انسانی فارغ از جنسیت میتونه این مشکلات رو داشته باشه و نباید به عنوان یک صفت به جنسیت خاصی نسبت داده بشه
و بسیار بیان میکنه که هرکسی با سعی و تلاش مسئول ساختن خوشبختی و محقق کردن آرزوهای خودش است و اساساً انتظار برای شاهزادهای سوار بر اسب سفید اشتباهی بیش نیست.
زن در برابر زن از ظلم زنها به خودشون و همجنسانشون میگه. این کتاب از این حرف میزنه که مردسالاری تنها نتیجهی ظلم مردان نیست و زنان هم نقش عمدهای در ظلمی که به همجنسانشان میشود دارند. این کتاب هرچند حرفهای تلخ و گزندهای میزنه اما انسان رو به فکر کردن مجبور میکنه. واقعیتی که این کتاب بیان میکنه این هست که هنوز هم بسیاری از زنان هستند که زندگی زیر سایهی مردان را ترجیح میدهند و از زنان مستقل بیزارند.
زنان در کل دنیا برخی مشکلاتی عمومی و حقوقی یکسانی دارند اما زنان ایرانی قشری هستند که به پشتوانه چندصد سال مردسالاری و محدودیت ها در جامعه بسیار کمتر از مردان دیده شدند، تصاویر کلیشه ای یکسانی از اون ها در کتاب های درسی ،فیلم ها سریال ها، تبلیغات و ... به تصویر کشیده میشه که این دید، نگاه جامعه رو شکل داده اما امروز از دریچه پر نفوذ شبکه های اجتماعی خودشون دست به کار شدن و داستان های خودشون رو روایت می کنند شبکه های اجتماعی فاصله ها رو کمتر کرده برای اولین بار بطور آزاد به زنان این فرصت داده شده تا بیشتر و به گونه ای متفاوت دیده بشن اما تغییرات همیشه زمانبر هست باز رگه هایی از طرز تفکر سنتی در نشون دادن سبک زندگی زنان دیده میشه وظایفی کلیشه ای و از پیش تعیین شده مثل: غذا پختن ، خانه داری ، بچه داری ، زیبایی و... دغدغه های کلیشه ای از این دست .
مثلا هنوز کمتر دختری به متخصص شدن فکر می کنه
در سایت های کاریابی، سازمان ها برخی مشاغل از پیش تعیین شده برای خانم ها در نظر گرفته می گیرند مثلا در کمتر سازمانی منشی آقا دیده میشه! یا کلا برای مشاغل تخصصی کمتر بدنبال نیرو خانم می گردند
یک نمونه از سایت های کاریابی:
کمتر دختری پیدا می شود که به پشتوانه و پشتکار خودش از صفر شروع کند و موفقیتش را صرف مدیون خودش باشه بی کمک پدری پولدار ، همسری ثروتمند و یا سواستفاده از زن بودنش و ...
چند وقت پیش در توییتر خانم هایی که در شرکت های بزرگ سیلیکون ولی مشغول بودند به حقوق پایین خودشون اعتراض داشتند و کمپینی با هشتگ #equalpay راه افتاد که برای شفافیت، تمام کارمندان شرکت حقوق خودشون رو میگفتند و خواستار حقوق دستمزد برابر برای مردان و زنان بودند
در تصور سنتی و کلیشه با دخترها از بچگی تا پیری همیشه بعنوان یک جنس تباه رفتار میشه
- کسی که همیشه در همه زمینه ها (توانایی جسمی ، توانایی تصمیم گیری و ...) ضعیفه و نیازمند کمک دیگریست
کسی که حق انتخاب نداره
کسی که آزاد نیست
کسی که محکوم به انجام برخی کارها هست/ نیست
اینطوری میشه که :
کمتر دختری استقلال در سطوح مختلف رو تجربه می کنه
کمتر دختری با اعتماد بنفسِ درست دیده میشه یا اعتماد بنفس دیده نمیشه یا کاذب هست
همیشه چشم به ورود یک ناجی توی زندگیش داره که بیاد و با اومدنش اون رو نجات بده
خیلی وقت ها هم ما در جامعه دچار مشکل زنان علیه زنان هستیم یعنی خود زنان بر علیه خودشان دست به توطئه میزنن مثلا نماینده زنان در بدنه دولت به نظر خودش لزومی به حضور زنان در استادیوم نمیبینه و تشخیصش این هست که زن باید به کارهای خانه بپردازه و ورزش رو از تلویزیون دنبال کنه که این مساله خودش گل به خودی بزرگی بحساب میاد
این افسانه که از کودکی به گوش دختر ها خوانده می شه و با تکرار هر روز و قضاوت بر مبنای زیبایی واژه زیبایی برای اون ها به مدل ذهنی تبدیل میشه انگار اون ها هیچ وظیفه ای جز زیبایی ندارند همیشه بهشون تذکر داده میشه تو دختری نباید این طور حرف بزنی تو دختری نباید اینطور رفتار کنی ، دخترها این کار رو نمی کنن و دختر باید تمییز باشه و هزاران باید و نباید دیگر
ولی برای پسرها این طور نیست اون ها زیبایی،آقایی و هزارباید و نباید براشون اجباری نداره انگار که از هفت دولت آزادند
به همین دلایل ساده ولی مهم دخترها اکثرا تا سنی آرزوی ای کاش من پسر بودم دارند چون هرنبایدی برای اونها در مقابل برای پسرها مجاز بحساب میاد و با قبول اینکه دکمه CTRL+Z برای تغییر جنسیت وجود نداره منتظر میشینن تا روزی شاهزاده سوار بر اسب بیاد و اون ها رو از شر تمام نبایدها نجات بده و به آرزوشون یعنی ملکه شدن برسونه
حتی جایی از تجربیات فردی شنیدم ،یکی از دلایل ازدواجش این بود که بتونه تنهایی بره بیرون بره سفر و برای این کارهای ساده از کسی اجازه نخواد و قرار نباشه به کسی جواب پس بده که چرا بجای ۴:۰۰ ساعت ۴:۰۱ به خانه برگشته
همین میل به سیندرلا بودن و بدنبال ناجی گشتن باعث میشه معیارها تغییر کنه
دختران به دنبال ازدواج های کم ریسک باشن و میل به شروع از صفر و ساختن کاهش پیدا کنه مثلا معیار ازدواج بجای علاقه و عشق به سمت مسایل اقتصادی و میل بی اندازه به صفرهای حساب بانکی میره تا علاوه بر آزادی ریسک کمتر و امنیت بیشتر باشه
نمونه ای واقعی از توییتر
همین رفتارهای غلط برخی کلیشه های غلط اجتماعی را هم بوجود می آورد مثلا :
خانم ها اکثرا روی اسقلال مالی خودشون حساب نمیکنن همیشه به صورت پیش فرض تصورات بر این هست که وقتی دونفر باهم بیرون میرن آقا باید حساب کنه و حتی لحظه ای به فکر خانم نمیرسه که چرا باید آقا حساب کنه ؟ من هم کار می کنم حقوق میگیرم و من هم میتونم گزینه ای برای پرداخت کردن صورت حساب باشم یا اکثرا فکر می کنند حقوق خانم برای خودش هست و باید برای خودش نگه داره ولی حقوق آقا برای هردو اونهاست
- تا حالا توجه کردید مثلا توی یک رقابت چند نفره اگر تعدادی آقا و خانم در اون رقابت باشن چرا ذهنیت اکثر بیننده ها طرفدار این هستند که کاش خانم ها برنده بشن ؟
- همیشه فرض بر اینه که تمام خانم ها از موش و سوسک و ... میترسن
- به پسرهای کوچیک میگن این دختره تو باید ازش حمایت کنی گناه داره نمی فهمه تو پسری، قوی ای
- خانم ها برای اینکه اثبات کنن راننده خوبی هستن باید تلاش کنن انگار همه پسرها راننده به دنیا می آیند و همه دخترها نه
- وقتی در سازمانی بحث ارتقا شغلی پیش میاد همیشه آقایون تلاش بیشتری برای پیشرفت و رسیدن به جایگاه های بالا می کنند و خانم از قبل خودش رو شکست خورده و نالایق برای اون جایگاه فرض میکنه و فکر میکنه من؟ محاله ، غیرممکنه
- کمتر بیش میاد از یه آقایی سراغ فردی متخصص در زمینه ای رو بگیری و یک خانم رو بهت معرفی کنه مثلا در یک جایگاه شغلی یکسان بین یک خانم و یک آقا حتی سعی نمیشه به اون خانم کمک شه تا اعتماد بنفس و توانایی لازم رو برای متخصص شدن بدست بیاره
- از هیچ فرصتی برای ابزار قرار دادن زنان دریغ نمیشه :
تیزرهای تبلیغات همیشه جنسیت زده ، قرار دادن خانم ها در ویترین های نمایشگاهی برای جذب مراجعه کننده ، سو استفاده از زنان به عناوین مختلف در محیط های کاری از استخدام اون ها صرفا برای اختصاص پایین ترین میزان دست مزد به اون ها تا ...
وقتی غذا تموم میشه کمتر شاهد کمک آقایون برای جمع آوری میز هستیم
آقایون چون بیرون از خونه کار می کنند بنابر باورهای غلط فکر می کنند نقشی در انجام کارهای خونه ندارند حتی لباس های کثیف هم بطور خودکار برای شستن قرار گرفته نمیشه و خانم باید سر کمد بره دونه دونه لباس ها رو بررسی کنه که کدام کثیف هست
از بدو تولد یا شاید پیش از اون تمایزاتی که بین دو جنسیت ، دختر و پسر هست شروع میشه
از جبهه بندی بین دو رنگ صورتی و آبی گرفته تا ...
این روزها کالا بودن فرزند بیش از پیش به چشم میخوره و اکثرا دلیل عقلی و منطقی برای فرزندآوری ندارن چه برسه نقشه راه مشخصی برای ادامه راه با اون داشته باشن، ولی از یک جایی باید این زنجیر پاره شه و ما نباید ادامه دهنده راه فکری انسان هایی باشیم که نسل ها قبل از ما زندگی می کردند و تفکراتشون سینه به سینه گشته و به ما رسیده
بحث برابری مطلق و فمینسم نیست چون بلحاظ علمی اثبات شده مثلا بنیه و توان جسمی خانم ها واقعا کمتر از آقایون هست و در خیلی موارد توقع برابری نامعقول بنظر میرسه تمام تلاش از این بحث ها پاک کردن یا اصلاح کلیشه های غلط گذشته و ایجاد باورهای بهتر و درست تر بر پایه منطق انسانی و برابر هست
چون شخصا نظرم اینه که باید این کلیشه ها از تغییر رفتار و عملکرد پدر مادرها بوجود بیاد انگشت اشاره ام به سمت اونهاست
امروزه برای تغییر الگوهای رفتاری و از بین بردن کلیشه ها تربیت فرزندان نیازمند صرف هزینه زمانی بیشتری هست باید قبول کنیم که با ادامه روش تربیتی و رفتاری قدیمی تغییری ایجاد نمیشه پدر و مادر امروز نیازمند مطالعه و تحقیق بیشتره و اندکی از خود گذشتگی بیشتر